حروف ربط (conjunctions) در زبان انگلیسی + آموزش به زبان ساده

در این نوشته قصد داریم حروف ربط (conjunctions) به همراه کاربردهای آن در زبان انگلیسی به زبان ساده به زبان آموزان آموزش دهیم.

بدون حروف ربط مجبور می‌شوید هر ایده پیچیده ای را در یک سری جملات کوتاه و ساده بیان کنید.  به عنوان مثال می‌گویید من آشپزی را دوست دارم.  من غذا خوردن را دوست دارم.  من دوست ندارم بعد از آن ظرف بشویم.

I like cooking. I like eating. I don’t like washing dishes afterwards.

می‌توانید جمله بالا را با حروف ربط به شکل زیر بنویسید. 

I like cooking and eating but I don’t like washing dishes afterwards. 

حروف ربط به شما این امکان را می‌دهد که جملات پیچیده و ظریفی بسازید و از شلوغی جملات کوتاه  متعدد جلوگیری کنید. اطمینان حاصل کنید عباراتی که با حروف ربط به هم متصل می‌شوند موازی هستند یعنی ساختار یکسانی دارند.

حروف ربط هماهنگ کننده (coordinating conjunctions)

حروف ربط هماهنگ کننده به شما این امکان را می دهد که کلمات و عباراتی که از نظر ساختار گرامری مساوی هستند در یک جمله پیوند دهید. رایج ترین حروف ربط هماهنگ کننده (coordinating conjunctions) عبارتند از 

for:

I cannot tell whether she is old or young, for I have never seen her.

نمی توانم بگویم که پیر است یا جوان، زیرا هرگز او را ندیده ام. در اینجا for به عنوان حرف ربط به معنی زیرا است.

and:

We’ve dealt with items one, two, and eleven.

ما به موارد یک، دو و یازده پرداختیم.

nor:

It was not my fault, nor his.

نه تقصیر من بود و نه او.

but:

It’s an old car, but it’s very reliable.

این یک ماشین قدیمی است، اما بسیار قابل اعتماد است.

or:

Shall we go out to the cinema or stay at home?

بریم بیرون سینما یا در خانه بمانیم؟

yet:

Kelly was a convicted criminal, yet many people admired him.

کلی یک جنایتکار محکوم بود، با این حال بسیاری از مردم او را تحسین می کردند.

so:

I was feeling hungry, so I made myself a sandwich.

من احساس گرسنگی می کردم، بنابراین برای خودم ساندویچ درست کردم.

اگر حرف اول این حروف را به یکدیگر وصل کنیم FANBOYS خواهد بود. سعی کنید آن را در ذهن خود بسپارید.

استفاده از کاما در حروف ربط

I’d like pizza or a salad for lunch. We needed a place to concentrate, so we packed up our things and went to the library. Jesse didn’t have much money, but she got by.

من برای ناهار پیتزا یا سالاد می خواهم. ما به مکانی برای تمرکز نیاز داشتیم، بنابراین وسایل خودمان را جمع کردیم و به کتابخانه رفتیم. جسی پول زیادی نداشت، اما از پسش بر اومد.

به استفاده از کاما هنگامی که حرف ربط هماهنگ کننده دو عبارت مستقل را به یکدیگر ربط می دهد، توجه کنید.

Correlative conjunctions

 حروف ربط جفتی (Correlative conjunctions) در زبان انگلیسی حروفی هستند که باهم کار می کنند.  برخی از این حروف عبارتند از:

 either-or:

You add either one or two cloves of garlic.

یک یا دو حبه سیر اضافه کنید.

 neither-nor

The equipment is neither accurate nor safe.

تجهیزات نه دقیق هستند و نه ایمن.

 not only-but also

Shakespeare was not only a writer but also an actor.

شکسپیر نه تنها یک نویسنده بلکه یک بازیگر نیز بود.

حروف ربط وابسته (Subordinating conjunctions)

حروف ربط وابسته (Subordinating conjunctions) در زبان انگلیسی به‌عبارت های مستقل و وابسته می پیوندند.  حرف ربط وابسته نشان‌دهنده رابطه علت و معلولی ،  تضاد و نوعی رابطه دیگر بین جملات میباشد.   حروف ربط وابسته رایج عبارتند از:

Because:

We did it because we felt it was our duty.

ما این کار را انجام دادیم زیرا این را وظیفه خود می دانستیم.

since:

I’ve felt better since I’ve been here.

از زمانی که اینجا هستم حالم بهتر شده است.

as:

Frank watched him as he ambled through the crowd.

فرانک او را در حالی که از میان جمعیت می چرخید تماشا کرد.

although:

Although the sun was shining, it wasn’t that warm.

اگرچه خورشید می تابد اما آنقدرها گرم نبود.

though:

though they were speaking in undertones, Percival could hear them.

اگرچه آنها با لحن زیرین صحبت می کردند، پرسیوال می توانست آنها را بشنود.

while:

nothing much changed while he was away.

تا زمانی که او نبود، هیچ چیز تغییر چندانی نکرد.

whereas:

you treat the matter lightly, whereas I myself was never more serious.

شما به راحتی با موضوع برخورد می کنید، در حالی که من خودم هرگز جدی تر از این نبودم.

 گاهی اوقات برخی از قید ها هم می توانند به عنوان حرف ربط عمل کنند و برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

Until:

you don’t know what you can achieve until you try.

تا زمانی که تلاش نکنید نمی دانید به چه چیزی می توانید برسید.

 after:

bath time ended in a flood after the taps were left running.

زمان حمام پس از روشن ماندن شیرها با سیل به پایان رسید

 before:

They lived rough for four days before they were arrested.

آنها چهار روز سخت زندگی کردند تا اینکه دستگیر شدند.