در اینجا قصد داریم گرامر وجه وصفی adjective participle در زبان انگلیسی را به زبان آموزان آموزش می دهیم.
تعریف :
صفت مشارکتی یک فعل است که به عنوان صفت عمل می کند و یک اسم یا ضمیر را تغییر می دهد. در انگلیسی، دو نوع صفت مشارکتی وجود دارد: صفت مشارکتی حال و صفت مشارکتی گذشته.
صفت مشارکتی حال Present participle
صفت مشارکتی حال: با اضافه کردن “-ing” به شکل پایه فعل تشکیل می شود (مانند “running”، “jumping”، “singing”). برای توصیف یک عمل در حال انجام یا یک وضعیت موقت استفاده می شود.
Example: The running water sounds soothing.
مثال: آب جاری صدای آرام بخشی داشت.
در این جمله، “running” صفت مشارکتی حال است که آب را توصیف می کند و نشان می دهد که در حال حرکت است.
مثال :
shock + ing = shocking
کاربرد : برای صحبت در مورد فرد ، شخص ، موقعیت است که باعث ایجاد احساس شده است. در ادامه مثال هایی از گرامر زبان انگلیسی Adjective present participle آورده شده است.
What a shocking crime!
چه جنایت تکان دهنده ای!
It’s surprising how many people don’t want to travel to another country.
تعجب آور است که چگونه بسیاری از مردم نمی خواهند به کشور دیگری سفر کنند.
He comes up with a disappointing remark.
او با اظهارات ناامید کننده ای روبرو می شود.
What a disgusting food!
چه غذای نفرت انگیزی! (چه غذای بدی)
That is the most embarrassing photo! I look terrible!
این شرم آورترین عکس است! من وحشتناک به نظر می رسم!
It’s a really exciting book. I couldn’t wait to find out what happened at the end.
واقعا کتاب هیجان انگیزی است. من نمی توانستم منتظر بمانم تا بدانم در پایان چه اتفاقی افتاده است.
As a verb form:
I am currently studying for my exams.
من در حال حاضر برای امتحاناتم درس می‌خوانم.
She is always talking on the phone.
او همیشه با تلفن صحبت می‌کند.
They were playing soccer in the park.
آن‌ها در پارک فوتبال بازی می‌کنند.
As a noun:
Running is good exercise.
دویدن ورزش خوبی است.
Cooking is one of her hobbies.
آشپزی یکی از سرگرمی‌های اوست.
Singing in the choir is a great way to make friends.
خواندن در کر کریسمس راه خوبی برای پیدا کردن دوستان است.
As an adjective:
The barking dog woke me up.
سگی که وقتی پای ماشین‌ها را می‌بیند، همیشه با خشم سر می‌زند.
The shining sun was bright in the sky.
خورشید درخشان در آسمان بود.
The flowing river was peaceful and calm.
رودخانه‌ای که آرام و آرام می‌جریست آرامش بخش بود.
As part of a verb tense:
The present continuous tense is formed with a present participle and the verb “to be” (e.g., I am studying).
زمان استمراری حال با استفاده از صفت مشارکتی حال و فعل “to be” شکل می‌گیرد. (مانند: من در حال حاضر درس می‌خوانم.)
The present perfect continuous tense is formed with the present participle, the verb “to have,” and the verb “to be” (e.g., I have been studying).
زمان استمراری حال کامل با استفاده از صفت مشارکتی حال، فعل “to have” و فعل “to be” شکل می‌گیرد. (مانند: من دارم درس می‌خوانم.)
The future continuous tense is formed with the present participle and the verb “will” (e.g., I will be studying).
زمان استمراری آینده با استفاده از صفت مشارکتی حال و فعل “will” شکل می‌گیرد. (مانند: من در حال حاضر درس خواهم خواند.)
نوشته های زیر را نیز بخوانید
صفت مشارکتی گذشته Past participle
صفت مشارکتی گذشته: با اضافه کردن “-ed”، “-en” یا “-d” به شکل پایه فعل تشکیل می شود (مانند “baked”، “eaten”، “played”). برای توصیف یک عمل کامل شده یا یک وضعیت دائمی استفاده می شود.
The broken vase lay on the floor.
مثال: گلدان شکسته روی زمین بود.
در این جمله، “broken” صفت مشارکتی گذشته است که گلدان را توصیف می کند و نشان می دهد که قبلاً شکسته شده و در وضعیت دائمی قرار دارد.
کاربرد : مردم در مورد کسی یا چیزی چه احساسی دارند.
در ادامه مثال هایی از گرامر زبان انگلیسی adjective past participle آورده شده است.
مثال
I was shocked when he admitted stealing some money.
وقتی او اعتراف کرد که مقداری پول سرقت کرده است ، شوکه شدم.
He was surprised when she arrived home.
وقتی او به خانه رسید شگفت زده شد.
The teacher was disappointed by her students.
معلم از شاگردانش ناامید شد.
I’m disgusted by the food.
من از غذا بیزارم.
I was really bored during the flight.
در حین پرواز واقعاً خسته شده بودم.
صفت های مشارکتی در عبارات مشارکتی
صفت های مشارکتی همچنین می توانند در عبارات مشارکتی استفاده شوند، که گروهی از کلمات است که شامل یک صفت مشارکتی و تغییر دهنده های آن است. عبارات مشارکتی می توانند برای ارائه اطلاعات اضافی درباره یک اسم یا ضمیر در جمله استفاده شوند.
Example: The woman, smiling warmly, handed me a cup of tea.
مثال: زن، با لبخندی گرم، یک فنجان چای به من داد.
در این جمله، “smiling warmly” یک عبارت مشارکتی است
