مهارت شنیداری زبان انگلیسی دوست من در دفتر کناری

در اینجا مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع دوست من در دفتر کناری آورده شده است.

بخش اول

در این بخش مهارت شنیداری زبان انگلیسی دوست من در دفتر کناری آورده شده است.

When I started my job a year ago at the university, I did not know my way around. I did not know where to find anything. I had a million questions. But Dianne in the next office took me on a tour showing me the places to eat, the library, the lecture rooms, where to get a picture ID card, how to get from one building to another. When I had a question I asked Dianne: how to use the telephone, where to make copies, where to print with my computer, the location of my mailbox. She teaches as I do. We both spend a lot of time helping students and answering their questions. She giggles a lot; I hear her laugh with her students. 

دوست من در دفتر بعدی وقتی یک سال پیش کارم را در دانشگاه شروع کردم ، راه خود را بلد نبودم. نمی دانستم از کجا چیزی پیدا کنم. میلیون سوال داشتم اما دایان در دفتر بعدی من را به گردش در آورد و مکانهای غذا خوردن ، کتابخانه ، اتاقهای سخنرانی ، محل گرفتن کارت شناسایی ، نحوه انتقال از یک ساختمان به ساختمان دیگر را به من نشان داد. وقتی سوالی داشتم ، از دیان می پرسیدم: چگونه از تلفن استفاده کنم ، کجا کپی کنم ، کجا با کامپیوتر چاپ کنم ، محل صندوق پستی من. او هم مثل من تدریس می کند. هر دوی ما زمان زیادی را صرف کمک به دانش آموزان و پاسخ دادن به سوالات آنها می کنیم. او زیاد می خندد ؛ صدای خنده اش را با شاگردانش می شنوم.

large">

بخش دوم

در این بخش ادامه مهارت شنیداری زبان انگلیسی دوست من در دفتر کناری آورده شده است.

Sometimes she asks my advice now about her work or about a problem and I ask her advice. Sometimes she comes into my office and says ” I’m really angry, can I whine to you?” Then she talks about a problem and I listen, and then she returns cheerfully to her office. Sometimes I go into her office and say. ” I’m upset about something that happened; can I come in for a minute?” Then I grumble to her and she listens, and then I go back cheerfully to my office. Each of us feels better when we have shared our problems. Then they are no longer problems.  

گاهی اوقات او در مورد کار یا مشکلی مشورت می کند و من از او مشورت می گیرم. گاهی اوقات به دفتر من می آید و می گوید “من واقعاً عصبانی هستم ، آیا می توانم برای شما ناله کنم؟” سپس او در مورد یک مشکل صحبت می کند و من گوش می دهم ، و سپس او با نشاط به دفتر خود برمی گردد. گاهی به دفتر او می روم و می گویم. “من از اتفاقی که افتاده ناراحتم ؛ آیا می توانم یک دقیقه بیایم داخل؟” سپس با او غر می زنم و او گوش می دهد ، و سپس با نشاط به دفتر کارم برمی گردم. هر یک از ما وقتی مشکلات خود را با دیگران در میان می گذاریم احساس بهتری داریم. سپس آنها دیگر مشکلی ندارند.

بخش سوم

در این بخش ادامه مهارت شنیداری زبان انگلیسی دوست من در دفتر کناری آورده شده است.

 Dianne is shy in a group of people. She is quiet and does not start a conversation. Everyone around her talks and she listens. On Friday afternoons, she makes popcorn for everyone. We all sit in the staff room and eat microwaved popcorn and drink tea and talk. We start to relax for the weekend and talk about our plans.  She is a good friend; she helps my students when I am not there; she wishes me good luck when I go to a lecture. I am very glad that she can be my friend in the office beside mine.

دیان در گروهی از افراد خجالتی است. ساکت است و مکالمه ای را شروع نمی کند. همه اطرافیانش صحبت می کنند و او گوش می دهد. بعدازظهرهای جمعه برای همه پاپ کورن درست می کند. همه ما در اتاق کارکنان می نشینیم و ذرت بوداده مایکروویو می خوریم و چای می نوشیم و صحبت می کنیم. ما شروع به استراحت برای آخر هفته می کنیم و در مورد برنامه هایمان صحبت می کنیم. او دوست خوبی است؛ وقتی من آنجا نیستم به دانش آموزانم کمک می کند. وقتی برای سخنرانی می روم او برای من آرزوی موفقیت می کند. بسیار خوشحالم که او می تواند در دفتر کنار من دوست من باشد.