در اینجا مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع پرواز هواپیما با (airplane ride) به زبان آموزان برای تقویت مهارت شنیداری آورده شده است.
متن انگلیسی بخش اول
در زیر متن انگلیسی بخش اول با موضوع پرواز با هواپیما (airplane ride) برای تقویت مهارت شنیداری زبان انگلیسی آورده شده است.
has-text-align-left" dir="ltr">Tasha signed a piece of paper which gave her a chance to win a free air plane ride. She put her name, address and telephone number on that piece of paper. A few days later she got a telephone call. It was the man that was holding the ticket draw. Tasha didn’t think she would win, but the man on the telephone said she did ! She listened as the man told her where she would have to go to get her free air plane ride. She had to go near the town of Grimsby. She was allowed to pick a friend to go with her on the air plane ride.
Tasha was so happy! She asked her twin sister Tawnya to go with her. Tawnya was very excited! Neither of them had been on an air plane before. When they got to the air plane center, Tasha and Tawnya were nervous. They knew the air plane was small so that meant only the pilot and them were going to be in the plane. Their mom took a picture of them beside the plane before they left.
Tasha and Tawnya hopped into the plane. They put their seat-belts on and got ready for
take-off.
متن فارسی بخش اول
در زیر متن فارسی بخش اول با موضوع پرواز با هواپیما (airplane ride) برای تقویت مهارت شنیداری زبان انگلیسی آورده شده است.
تاشا یک تکه کاغذ را امضا کرد که به او این فرصت را می داد تا در پرواز بل هواپیما رایگان برنده شود. او نام ، آدرس و شماره تلفن خود را روی آن کاغذ نوشت. چند روز بعد با او تماس تلفنی برقرار شد. آن مرد بود که قرعه کشی بلیط را در دست داشت. تاشا فکر نمی کرد که برنده شود ، اما مرد پشت تلفن گفت او برنده شده است! او به صحبت های مرد گوش می داد تا به او بگوید کجا باید برود تا یک پرواز با هواپیما به طور رایگان داشته باشد . او مجبور شد به شهر گریمسبی برود. به او اجازه داده شد دوستی را انتخاب کند تا با او در مسافرت با هواپیما همراهی کند.
تاشا خیلی خوشحال شد! او از خواهر دوقلویش طونیا خواست که با او برود. طونیا بسیار هیجان زده بود! هیچکدام از آنها قبلاً در هواپیما نبوده اند. وقتی به مرکز هواپیما رسیدند ، تاشا و طونیا عصبی بودند. آنها می دانستند هواپیما کوچک است به این معنی که فقط خلبان و آنها قرار است در هواپیما باشند. مادرشان قبل از رفتن آنها در کنار هواپیما از آنها عکس گرفت. تاشا و طونیا سوار هواپیما شدند. کمربند خود را بستند و آماده شدند تا هواپیما از روی زمین بلند شود.
متن انگلیسی بخش دوم
در زیر متن انگلیسی بخش دوم با موضوع پرواز با هواپیما (airplane ride) برای تقویت مهارت شنیداری زبان انگلیسی آورده شده است.
Tasha got to sit in the very front, right beside the pilot. Tawnya sat behind Tasha. The girls laughed nervously as the plane started rolling down the runway. They went faster and faster, trees passing by quickly. There was a powerful surge making everyone’s head jerk back. The plane started lifting off the ground. Up, up, and away! They were up off the ground and flying high in the sky! It seemed as though they could get anywhere within a matter of seconds.
They flew from Grimsby to Beamsville where they saw their high school. Then, on to St. Catharines and then Niagara Falls. They even flew over top of their house! They took pictures of their house. They could see their pond from way up there, too.
The pilot asked Tasha if she wanted to fly the plane. “Sure!” Tasha said. So, Tasha took the steering handle and began to fly the plane. She didn’t really know how to fly it, so when she pulled the handle down, the plane shot upward. Both of the girls squealed.
Soon it was time to go back to Grimsby. The pilot took over again. We braced ourselves as the landing strip got nearer. The landing went smoothly with Tasha and Tawnya beaming as they looked out at the ground. They hopped off of the plane, thanked the pilot and ran to tell their mom about their wonderful experience.
متن فارسی بخش دوم
در زیر متن فارسی بخش دوم با موضوع پرواز با هواپیما (airplane ride) برای تقویت مهارت شنیداری زبان انگلیسی آورده شده است.
تاشا مجبور شد در جلو ، درست کنار خلبان بنشیند. طونیا پشت تاشا نشست. وقتی دختران شروع به پایین آمدن از باند کردند ، دختران با دلهره می خندیدند. آنها سریعتر و سریعتر می رفتند ، درختان به سرعت از کنار هم عبور می کردند. یک موج قوی وجود داشت که سر همه را تکان می داد. هواپیما شروع به بلند شدن از روی زمین کرد. بالا ، بالا ، و دور! آنها از زمین بلند شده بودند و در آسمان پرواز می کردند! به نظر می رسید که آنها می توانند در عرض چند ثانیه به جایی برسند.
آنها از گریمسبی به سمت Beamsville پرواز کردند و دبیرستان خود را دیدند. سپس ، به سنت کاترینز و سپس آبشار نیاگارا رفتند. آنها حتی بالای خانه خود پرواز کردند! آنها از خانه خود عکس گرفتند. آنها همچنین می توانند حوضچه خود را از همان بالا مشاهده کنند.
خلبان از تاشا پرسید کنترل پرواز را به دست بگیرد. تاشا گفت: حتما. بنابراین، تاشا دستگیره را گرفت و شروع به پرواز کرد. او واقعا نمی دانست چگونه آن را کنترل کند، پس وقتی او دسته را پایین آورد، هواپیما به سمت بالا حرکت کرد. هر دو دختر جیغ زدند.
به زودی زمان بازگشت به گریمسبی فرا رسید. خلبان دوباره مسئولیت را بر عهده گرفت. با نزدیک شدن به باند فرود خود را محکم کردیم. فرود به آسانی انجام شد و تاشا و طونیا در حالی که به زمین نگاه می کردند ، می خندیدند. آنها از هواپیما پیاده شدند ، از خلبان تشکر کردند و دویدند تا تجربه فوق العاده خود را به مادرشان بگویند.
