در این مطلب، به شما رنگ های مختلف و نحوهی استفاده از آنها در جملات انگلیسی را آموزش میدهیم.
چند رنگ در محیط اطراف خود میبینید؟ آیا نام انگلیسی آنها را بلدید؟ آیا میتوانید رنگها را به درستی به انگلیسی بنویسید؟ آیا میدانید چگونه رنگها را از فارسی به انگلیسی ترجمه کنید؟ در زیر لیستی از رنگهای پرکاربرد در زبان انگلیسی را برایتان آورده ایم.
توجه کنید colour املای زبان انگلیسی و color املای امریکایی خواهد بود.
انواع رنگ ها
در جدول زیر برخی از رنگ های رایج در زبان انگلیسی آورده شده است.
white
سفید
black
مشکی
red
قرمز
نارنجی
green
سبز
آبی
purple
بنفش
gray
خاکستری
brown
قهوه ای
blond
بلوند
light blue
آبی کم رنگ
dark grey
خاکستری پر رنگ
emerald green
سبز زمردی
dark
تیره ، تاریک
light brown
قهوه ای روشن
pink orange
نارنجی صورتی
dark blue
آبی پر رنگ
tomato red
قرمز گوجه فرنگی
golden brown
قهوه ای طلایی
نوشته های زیر را نیز بخوانید
نحوه استفاده رنگ ها در جمله به انگلیسی
به طور کلی سه نوع مختلف برای توصیف رنگ در جمله به انگلیسی وجود دارد.
1: to be + color: My dad’s car is red.
ماشین بابام قرمزه.
2: color + noun: The red car is my dad’s.
ماشین قرمز مال بابامه.
3: color is the noun: Red is the color of my dad’s car.
قرمز رنگ ماشین پدرم است.
جملات کاربردی رنگ به انگلیسی و فارسی
در این بخش جمله های کاربردی در مورد رنگ ها به انگلیسی و فارسی آورده شده است.
آیا ژاکت به رنگ سبز داری؟
i get room painted
دادم اتاق را رنگ کنند
I find this color relaxing.
من این رنگ آرامش بخش دیدم
I find this color enjoyable.
من این رنگ ها را لذت بخش می بینم
I find this color boring.
من این رنگ ها را خسته کننده ببینم
I find this color depressing.
من این رنگ ها را کسل کننده می بینم
I find it annoying.
من این را روی اعصاب می بینم
I find it scary.
من این را ترسناک می بینم.
رنگ مورد علاقه ات چیست؟
Do you think colors affect your mood?
آیا رنگها به احساس شما اثر می گذارد؟
صفت های توصیف رنگ ها در انگلیسی
در این بخش برخی از صفت های رایج برای توصیف رنگ ها در زبان انگلیسی آورده شده است.
Brightness: bright, vivid, intense, dazzling, brilliant, sparkling, gleaming, shimmering, lustrous, radiant, glowing, fiery, flaming, incandescent
Darkness: dark, deep, somber, gloomy, dusky, murky, dingy, drab, faded, washed out, pallid, ashen, wan
Hue: hue, tint, shade, tone, saturation, chroma
Temperature: warm, cool, hot, cold, fiery, fiery, flaming, incandescent, icy, frosty, snowy, wintry
Tone: light, medium, dark, muted, subdued, pastel, bright, bold, vibrant, intense
Other: clear, pure, clean, fresh, natural, artificial, metallic, earthy, organic, psychedelic, fluorescent, iridescent, opalescent, prismatic
سوالات رایج در مورد رنگ ها به انگلیسی:
What is your favorite color?
My favorite color is blue. I love the way it looks in the sky and the ocean. It is also a calming color that makes me feel relaxed.
What colors do you like to wear?
I like to wear a variety of colors, but my favorites are blue, green, and yellow. I think these colors look good on me and they make me feel happy.
What colors do you associate with certain emotions?
I associate red with love, passion, and anger. I associate green with nature, peace, and growth. I associate yellow with happiness, joy, and optimism.
What colors do you think are popular in your country?
In my country, the most popular colors are blue, red, and white. These colors are often used in national flags and other patriotic symbols.
What colors do you think are popular in other countries?
I think that the most popular colors in other countries are similar to the most popular colors in my country. However, there may be some differences depending on the culture and climate of the country.
اصطلاح کاربردی رنگ ها به انگلیسی:
To see red means: to be very angry.
To feel blue means: to be sad or depressed.
To be green with envy means: to be jealous of someone or something.
