در این نوشته قصد داریم دوازده جمله و اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی با ترجمه فارسی به صورت آنلاین آموزش دهیم.
جمله های 1 تا 6
در این بخش جمله و اصطلاح های پرکاربرد 1 تا 6 در زبان انگلیسی به صورت آنلاین آموزش داده می شود.
1: Don’t count your chickens (before they are hatched).
جوجه را آخر پاییز می شمارند.
2: She sent you here to spy on me.
اون تو رو فرستاده اینجا که جاسوسی منو بکنی. spy on به معنی جاسوسی و مراقبت از کسی است. حال به جمله انگلیسی زیر دقت کنید.
He spies on his neighbors.
او جاسوسی یا مراقب همسایه هایش است.
به همین خیال باش (هرگز)
In a pig’s eye he’ll pay me back.
به همین خیال باش (هرگز) که او پول را به من پس دهد
4: turn a blind eye (to something)
چشم خود را بر روی چیزی بستن
Management often turns a blind eye to bullying in the workplace.
مدیریت اغلب چشم از زورگویی در محیط کار می بندد.
5: mouthful
لقمه
He only ate a few mouthfuls of meat.
او تنها چند لقمه گوشت می خورد.
6: God’s gift
هدیه خداوندی
he thought he was God’s gift to women.
او فکر می کرد هدیه خدا به زنان است.
جمله های 7 تا 12
در این بخش جمله و اصطلاح های پرکاربرد 7 تا 12 در زبان انگلیسی به صورت آنلاین آموزش داده می شود.
7: put sb on
گوشی را به کسی دادن
می شه گوشی را بدین به مامانت؟
put on معانی مختلفی دارد که در ادامه یک معنی دیگر آن نیز آورده شده است.
8: put something on:
چیزی را پوشیدن
I’ll have to put my glasses on; I can’t read the sign from here.
باید عینک بزنم نمی توانم نشانه را از اینجا بخوانم.
9: (someone) owes (someone) an apology
یه معذرت خواهی به کسی بدهکار بودن
“I owe you an apology. It was wrong of me to say that to you.”
“من به شما عذرخواهی می کنم. این اشتباه من بود این حرف را به تو گفتم. “
10: make a face (at someone/something)
نشان دادن احساس خود (شادمانی ، ناراحتی) با چهره
My sister was making faces at me when my mom wasn’t looking.
وقتی مادرم نگاه نمی کرد ، خواهرم با چهره احساس خود را نشان می داد.
11: high five
بزن قدش
As the show ended, Chris high-fived his friends.
به محض اینکه نمایش پایان داد کریس به دوستانش دست داد
12: give me five
بزن قدش