مهارت شنیداری زبان انگلیسی موسیقی (music)

در اینجا مهارت مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع موسیقی (music) آموزش داده می شود.

بخش اول

در اینجا مهارت مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع موسیقی (music) آموزش داده می شود.

has-text-align-left" dir="ltr">I like music. I have always liked music. Even when I was very young, I liked music. I like to listen to it and to make it. When I was a little girl, listening to nice music would sometimes make me cry! That may seem silly, but the music was so pretty that I cried! As I grew older, I started to take piano lessons. I was not very good at first, but after a while, I got better. Also, as I grew older, I started to take violin lessons. I did not sound very good at all at first, but I improved.  
When I was a teenager in high school, I made sure I had music classes every year. Those were the classes I enjoyed most of all. Everyone loved music, and we had a lot of fun.

من موسیقی را دوست دارم. من همیشه موسیقی را دوست داشتم. حتی وقتی که من بسیار جوان بودم ، موسیقی را دوست داشتم. دوست دارم به آن گوش دهم و آن را بسازم. وقتی من یک دختر کوچک بودم ، گوش دادن به موسیقی زیبا گاهی اوقات باعث گریه من می شد! این ممکن است احمقانه به نظر برسد ، اما موسیقی آنقدر زیبا بود که من گریه کردم! با افزایش سن ، شروع به آموزش پیانو کردم. من در ابتدا خیلی خوب نبودم ، اما بعد از مدتی ، بهتر شدم. همچنین ، با افزایش سن ، شروع به آموزش ویولن کردم. من در ابتدا خیلی خوب به نظر نمی رسیدم ، اما پیشرفت کردم.
وقتی در دبیرستان نوجوان بودم ، مطمئن بودم که هر سال کلاس های موسیقی دارم. آن کلاسهایی بود که بیشتر از همه از آنها لذت بردم. همه عاشق موسیقی بودند و ما بسیار سرگرم شدیم.

بخش دوم

در اینجا ادامه مهارت مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع موسیقی (music) آموزش داده می شود.

I started to take private singing lessons while I was in high school, too. I also sang in the choir, played in a band, and acted in plays in high school. The plays were all musicals, so I got to sing and dance and enjoy music that way also. It was so much fun pretending to be other people!  When I finished high school, I went to university to learn how to be a music teacher. That was a lot of fun because every day I was with other people who loved music as much as I do.

در دوران دبیرستان نیز شروع به آموزش خصوصی آواز کردم. من همچنین در گروه کر آواز می خواندم ، در یک گروه می نواختم و در دبیرستان در نمایش ها بازی می کردم. نمایشنامه ها همه موزیکال بودند ، بنابراین من مجبور شدم بخوانم و برقصم و از موسیقی نیز لذت ببرم. تظاهر به دیگران بودن خیلی جالب بود! وقتی دبیرستان را تمام کردم ، به دانشگاه رفتم تا یاد بگیرم که چگونه معلم موسیقی باشم. این بسیار سرگرم کننده بود زیرا هر روز با افراد دیگری بودم که مانند من موسیقی را دوست داشتند.

مهارت شنیداری زبان انگلیسی موسیقی (music)

بخش سوم

در اینجا ادامه مهارت مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع موسیقی (music) آموزش داده می شود.

Mostly I played the piano, but I also learned how to play the drums, a saxophone, a  trombone, a French horn, a clarinet, a flute, which I REALLY was not very good at, and a viola. I took more singing lessons, too. We did not have plays to sing and act in, but I sang in the university choir. Some years, I played the piano for other students who were learning other instruments. One year, I played duets with another girl who was also there to play the piano. She and I made sure we played fast, funny songs, so we really enjoyed ourselves doing it.  Now, I am a music teacher.

من عمدتا پیانو می نواختم ، اما نحوه نواختن درام ، ساکسیفون ، ترومبون ، بوق فرانسوی ، کلارینت ، فلوت و یک ویولن بزرگ را نیز آموختم ، که من واقعاً در آن چندان خوب نبودم. من بیشتر دروس آواز می خواندم. ما نمایشنامه ای نداشتیم که بخوانیم و بازی کنیم ، اما من در گروه کر دانشگاه می خواندم. چند سالی بود که برای دانش آموزانی که سازهای دیگر را می آموختند ، پیانو می زدم. یک سال ، من با دختری دیگر که برای نواختن پیانو آنجا بود ، دوئت بازی کردم. من و او مطمئن شدیم که آهنگهای سریع و خنده دار می نوازیم ، بنابراین ما از انجام آن بسیار لذت بردیم. در حال حاضر ، من معلم موسیقی هستم.

بخش چهارم

در اینجا ادامه مهارت مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع موسیقی (music) آموزش داده می شود.

I do not have a lot of students, not as many as I used to have anyway. I still find it very rewarding. I like to see people who start off not knowing very much, if anything, and go on to be very good at creating music.  I still love listening to music also. Music makes me happy when I am sad. It makes me want to dance or sing when I am already happy. Mostly, music just makes me glad that I am me and that music is alive in me.

من دانش آموز زیادی ندارم ، به هر حال مثل قبل نیستم. هنوز هم به نظرم بسیار با ارزش است. من دوست دارم افرادی را ببینم که بدون اطلاع زیاد شروع به کار می کنند و در خلق موسیقی بسیار خوب عمل می کنند. من هنوز عاشق گوش دادن به موسیقی هستم. موسیقی وقتی ناراحتم می کند مرا خوشحال می کند. این باعث می شود وقتی خوشحال هستم رقص یا آواز بخوانم. بیشتر موسیقی فقط باعث خوشحالی من می شود که من هستم و موسیقی در من زنده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0