ارسطو یا ارسطاطالیس: Aristotle
۳۸۴ ق.م – ۳۲۲ ق. م
ارسطو فیلسوف یونان باستان و یکی از برجسته ترین متفکران جهان به شمار میآید. در هجده سالگی به آکادمی افلاطون راه یافت و به مدت بیست سال در مکتب افلاطون کسب دانش کرد ، وی به سرعت چنان پیشرفتی در علوم نظری کرد که افلاطون به وی لقب عقل داد .او به مدت ۴ سال ، آموزگار اسکندر مقدونی بود. نوشتههای او در رشتههای گوناگون مانند فیزیک، متافیزیک، شعر، زیستشناسی، منطق، علم بیان، سیاست، دولت و اخلاق بودهاند. ارسطو به همراه سقراط و افلاطون از تأثیر گذارترین و بزرگترین فیلسوفان یونان باستان بودهاند ، بدین سبب بوده که ارسطو لقب معلم اول را داراست.
ارسطو | کتاب های در زمینه هنر | |
هنر شاعری یا فن شاعریpoetics | بوطیقا | |
در باب شاعران | ||
رساله ای در هنر شاعری | ||
مسائل هومری | ||
در باب تراژدی | ||
مسائل هنر یودی | ||
مسائل شعری | ||
تبیین های شاعرانه | ||
از همه کتاب های بالا فقط بخشی از بوطیقا بر جای مانده است. آثار بالا در زمینه هنر به ارسطو نسبت داده اند. | ||
تخیل و عواطف و در ساست به موسیقی و جزییات آنrhetorica | فن خطابه | |
تخیل و عواطف و در ساست به موسیقی و جزییات آن De Anima | نفس | |
فلسفه اخلاق و ارتباط آن با هنر | اخلاق نیکوماخُس | |
تمهیدی بر بوطیقای ارسطو:
رساله بوطیقا درباره هنر و در زبان یونانی مشتمل بر 46صفحه می باشد. بخشی از آن در گذر زمان ناپدید شده است.
ارتباط تنگاتنگی میان بوطیقا و فن خطابه حاکم است.
ارسطو در بوطیقا فنون، ترفندها، نظریه های مربوط به هنر نمایش و به صورت کلی نظریه کلی هنر را بررسی میکند.
فصل اول این رساله در معنای poietik e و مشتقات و انواع آن است.
هنرها عبارتند از تقلید و بازنمایی کنش، کنش فیزیکی و حالات روانی.
به صورت های اصلی خلق و ابداع از جمله کمدی، حماسه، مستانه سرایی و تراژدی می پردازد.
در بخش دوم:
افزون بر حماسه، تراژدی و کمدی، اشعار مستانه ( دیترامبیک ) چنگ نوازی و مزمار زدن نیز در زمره تقلید و محاکات است.
فصل6 تعریف تراژدی و فصل 23 و 26 در باب حماسه است.
بوطیقا از یادداشت های پراکنده ارسطو جمع آوری شده است.
کاتارسیس به دقت تشریح نشده؛ تنها در تعریف تراژدی به کار رفته است.
اصلاحات بوطیقا | ترجمه | ||
anagnorisis | تعرف، بازشناسی و شناخت | قهرمان تراژدی در جریان داستان در معرض فرایند تعریف یا بازشناسی به طبیعت تقدیر و وضع کنونی خویش پی خواهد برد.این امر توالی رودادها را دگرگون خواهد کرد. | بازشناسی خود با رحم و ترس ارتباطی نزدیک دارد. از افتادن گنجشک میفهمد که سرنوشت خد نیز مردن است. |
pathas | رحم شفقت احساس ترحم | پیرنگ جوری طراحی شود که موجب رحم و شفقت شود. کسی بیش از حد دچار شوربختی می شود ناگهان احساس ترحم دست می دهد. | |
chorus | هم سرایی | همسرایان متشکل از تعدادی بازیگر نقش تفسیر شخصیت ها و رویدادهای تراژدی را به عهده داشتند و با صدای بلند نظرگاه های اخلاقی و اجتماعی حاکم بر فرهنگ جامعه را با آهنگی بخصوص بیان می کنند. | |
hamartia | خطای تراژیک | لغزشی که موجب شور بختی قهرمان می شود. محصول ضعف شخصیت نیست. بلکه نوعی برداشت و داوری نادرست محسوب می شود. | لوکاس در کتاب تراژدی می گوید هامارتیا اشتباه فکری است. |
hubris | غرور خودخواهی و خودبینی | در تراژدی اودیپ آنتیگونه، مکبث، شاه لیر و کلوپاترا غرور باعث نابودی می شود. | فرد فراسوی تقدیر و سرنوشت بوده و می تواند مسیر حوادث را در اختیار بگیرد. |
در تشریح تراژدی به 6 عنصر اشاره می کند.
صحنه پردازی و لباس |
opsis |
موسیقی و آهنگ |
melos |
گفتار و زبان ( منظوم) |
exis |
شخصیت داستان |
ethos |
فکر و درون مایه داستان |
dianoia |
پی رنگ وطرح داستان |
mythos |
Select your comment provider from settings.