آموزش مهارت شنیداری زبان انگلیسی من به عینک نیاز دارم

در این جا آموزش مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع من به عینک نیاز دارم آورده شده است.

بخش اول

در این بخش مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع من به عینک نیاز دارم آورده شده است.

I have been having trouble seeing the blackboard.  Everything is blurry.  I keep getting headaches.  
I told my mother about it, and she made an appointment with the optometrist.  I went to a place where they made me read words and letters on a chart.  Some of the words were big, and some were very small.  I tried to read everything, but sometimes I couldn’t see some of the small letters. The optometrist would cover one of my eyes while I read the chart.  Then, she would cover my other eye.  
She even put some drops in my eyes.  

من برای دیدن تخته سیاه مشکل داشتم. همه چیز تار است. مدام سردرد می گیرم
من موضوع را به مادرم گفتم و او با اپتومتریست قرار ملاقات گذاشت. به جایی رفتم که مرا مجبور کردند کلمات و حروف را روی نمودار بخوانم. برخی از کلمات بزرگ و برخی دیگر بسیار کوچک بودند. سعی کردم همه چیز را بخوانم ، اما گاهی بعضی حروف کوچک را نمی دیدم. وقتی نمودار را می خوانم ، بینایی سنج یکی از چشم هایم را می پوشاند. سپس چشم دیگرم را می پوشاند.
او حتی قطره در چشمانم فرو کرد.

آموزش مهارت شنیداری زبان انگلیسی من به عینک نیاز دارم

بخش دوم

در این بخش ادامه مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع من به عینک نیاز دارم آورده شده است.


I asked the optometrist if I had passed or failed the test.  She laughed, and said that it wasn’t the kind of test that you passed or failed.  She was just trying to find out if I needed glasses.  I did need glasses.  My mother and I looked around.  There were many pairs of frames.  I wanted something that was in style.  I tried on many pairs of frames.   Some of them looked good on me, and some of them looked really funny on me.  I finally chose a frame that was my favorite.  

از اپتومتریست پرسیدم که آیا در این آزمون قبول شده ام یا نه؟ او خندید و گفت که این امتحانی نیست که شما گذرانده اید یا شکست خورده اید. او فقط سعی می کرد دریابد که آیا من به عینک احتیاج دارم یا نه. من به عینک نیاز داشتم. من و مادرم به اطراف نگاه کردیم. تعداد زیادی جفت قاب وجود داشت. من چیزی می خواستم که مجلل باشد. من چندین جفت فریم را امتحان کردم. برخی از آنها از نظر من خوب به نظر می رسیدند ، و برخی دیگر از نظر من واقعاً خنده دار بودند. سرانجام فریمی را انتخاب کردم که مورد علاقه من بود.

بخش سوم

در این بخش ادامه مهارت شنیداری زبان انگلیسی با موضوع من به عینک نیاز دارم آورده شده است.

I gave them to a lady who did some measurements.  She told me to come back on Friday to get my glasses.  On Friday, I got my glasses.  My friends liked them.  They said I looked smart in my glasses.  
I wore them to school on Monday, and I was able to see the blackboard clearly.  I didn’t realize how much I hadn’t been able to see.  Now I don’t get headaches anymore.  I’m glad that I have my glasses.
Everything is a lot clearer now.

آنها را به خانمی دادم که اندازه گیری هایی انجام داد. به من گفت جمعه برگرد تا عینکم را بیاوری. روز جمعه ، عینکم را گرفتم. دوستان من آنها را دوست داشتند. آنها گفتند من در عینکم هوشمند به نظر می رسم. من آنها را دوشنبه در مدرسه پوشیدم و تخته سیاه را به وضوح دیدم. نفهمیدم چقدر نتوانسته بودم ببینم. حالا دیگر سردرد نمی گیرم. خوشحالم که عینکم را دارم. الان همه چیز خیلی واضح تر شده است. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0