جریان های زمینه‌ساز پست مدرن

ساختار و پویش اجتماعی زمینه‌ساز پست مدرن:

تحولات هنری دهه 1980 که پست مدرن نام گرفته‌اند. فروپاشی پرشتاب ارزش‌ها و معیارهای هنری پذیرفته شده را منعکس می‌کنند.

پس از جنگ جهانی دوم:

  1. در جریان تحولات اقتصادی سیاسی و فرهنگی دوره پس از جنگ جهانی دوم بود که از اواخر دهه 1960 آرمان های اجتماعی راهنمای مدرنیسم ارتباط قدرت اقناعی شان را از دست دادند.
  2. با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم در اروپا و ژاپن و اتحاد شوروی گویی هرگونه تحول دچار وقفه شده بود.
  3. جنگ ۵۰ میلیون کشته و خرابی های مادی زیادی داشت.
  4. شبکه های حمل و نقل از کار افتاده بود.
  5. زمین های کشت نشده، کمبود شدید مسکن و گرسنگی و بی نوایی در همه جا بود.

حمایت های آمریکا:

فقط آمریکا از جنگ در امان ماند و در سالهای پس از جنگ ثروتمندترین و معتبرترین کشور جهان شد. اروپای غربی و ژاپن به رغم خرابی ها با کمک های آمریکا به شکوفایی اقتصادی رسیدند.

  1. انرژی با بهای ارزان، وفور مواد اولیه صنعتی
  2. به کارگیری نوآوری های تکنولوژیکی محصول از ضرورت های جنگی،
  3. تقاضای انباشته شده برای انواع کالا
  4. فوریت تامین مسکن و ایجاد تاسیسات زیربنایی

موجب شد که نرخ رشد اقتصادی کشورهای اروپایی تا حد بی سابقه ای افزایش یابد. با تحول وضع اجتماعی مدرن و مشارکت فزاینده کارگران متخصص در شکوفایی اقتصادی، کشورهای صنعتی غرب، گسترش خوشبینی و اعتقاد به آینده ای را شاهد بودند که فقط شرایط سیاسی تنش میان دو بلوک شرق و غرب و وحشت جنگ هسته ای آن را تهدید می کرد.

پرده آهنین:

اندکی پس از جنگ جهانی دوم به سبب تضادهای آشتی ناپذیر نظام های اقتصادی و سیاسی کمونیسم و سرمایه داری اتحاد روس و امریکا فروپاشید و جهان به دو جبهه قدرت سیاسی متخاصم شرق و غرب تقسیم شد.

وینستون چرچیل نخست وزیر پیشین انگلستان به سال ۱۹۴۶ در ایالت میزوری آمریکا نخستین بار اصطلاح « پرده آهنین » را به کار برد. منظور او خطی فرضی از لهستان تا صربستان بود که کمونیست در پشت آن سعی داشت سلطه استبدادی اش را بر مردم تحت استیلای خود اعمال کند.

چندی بعد هری ترومن رئیس جمهور آمریکا مهار کمونیسم را مهمترین هدف سیاست خارجی کشور اعلام کرد. دشمنی جدید سر بر آورده بود که آرمان آزادی های امریکایی را به چالش می‌طلبید: کمونیسم جای فاشیسم را گرفته بود.

ساخت بمب اتمی شوروی:

در سال ۱۹۴۹ خطر کمونیسم برای غرب ابعادی دهشت زا یافت زیرا شوروی نخستین بمب اتمی اش را منفجر کرد و به امتیاز انحصاری امریکا در ساخت سلاح اتمی پایان داد.

جمهوری خلق چین:

همان زمان مائوتسه تونگ پس از پیروزی بر قوای « چیان کای شک » که مورد حمایت امریکا بود. برپایی جمهوری خلق چین را اعلام کرد.

جنگ دو کره:

ضعف نسبی بلوک غرب در برابر پیروزی کمونیست در آسیا و نیز عوامل دیگر به هنگام حمله ارتش کره شمالی به کره جنوبی آشکارتر شد. (ژوئن ۱۹۵۲)

نیروهای امریکایی و متحدان آنها، ارتش کره شمالی مجهز به پیشرفته ترین سلاح های روسی را پس راندند. مهاجمان تلفات سنگین متحمل شدند ولی شکست نخوردند. پس از سه سال جنگ سهمگین سرانجام پیمان آتش‌بس به امضا رسید. مرز بین دو کره همان مرز پیشین در مدار ۳۸ درجه تعیین شد و همه چیز به وضع اول بازگشت.

با جنگ کره نه فقط محدودیت های قدرت نظامی امریکا آشکار شد بلکه واپسین امیدها به صلح پایدار در جهان نیز از بین رفت.

امریکا همه جا پیرامون بلوک شرق پایگاه‌های نظامی ساخت و پیمان‌های دفاعی منعقد کرد اواخر دهه ۱۹۵۰ در نتیجه مسابقه تسلیحاتی میان امریکا و شوروی این را بر قدرت آنقدر کلاهک اتمی در اختیار داشتند که اگر آنها را به کار می‌بردند حیات روی کره زمین یکسره نابود می شد.

فروپاشی امپراتوری های اروپایی:

فروپاشی امپراتوری های اروپایی در آسیا، خاورمیانه و آفریقا از مهمترین پیامدهای جنگ جهانی دوم بود.

در حالیکه بریتانیای کبیر به استقلال هندوستان و شماری از دیگر مستغلات خود تن داد. سایر قدرت‌های استعماری اروپایی غالباً از دوراندیشی لازم برای برخورداری برخورد مناسب با مطالبات جنبش های استقلال طلب برخوردار نبودند. تقریباً همه مستعمرات قیام های مسلحانه شکل گرفت.

این قیام‌ها در اندونزی هند و چین مالزی الجزایری کنیا آنگولا ردزیا و کنگوی بلژیک تدریجا به جنگ های رهایی بخش تبدیل شدند. اکثر جنگ‌ها چندین سال در نهایت قساوت از هر دو سو ادامه یافت.

شوروی امتیازات تبلیغاتی بسیاری از این تحولات به دست آورد. به گرمی از خلق های تحت ستم و استثمار شده جهان سوم حمایت کرد. نماینده منافع آنان در سازمان ملل شد و با پول، سلاح و اعزام کارشناس نظامی به حمایت از جنبش‌های رهایی‌بخش برخاست. کمونیسم با نظریه ساده فهم «استثمار» ملت‌های استعمار زده ساده نگر به مسائل سیاسی را جذب می‌کرد و شکل حکومت اقتدارگرایانه اش برای نخبگان قدرت طلب این کشورها جاذبه داشت.

بنابراین کمونیسم به ایده رهایی بخش جهان سوم تبدیل شد. حال آنکه آمریکا در اتحاد با قدرت‌های اروپایی ناگزیر نقش مدافع استعمار را به عهده گرفت. آمریکایی ها با سیاست خود در آمریکای جنوبی که آن را با لحن توهین‌آمیز حیاط خلوت خود می خواندند تا حد زیادی در تقویت این انگاره ناخوشایند سهم داشتند.

امریکا زیر سیطره ترس از کمونیست دست به اقدامات جنون آمیزی زد که بیش از پیش ارتجاعی و امپریالیستی می نمود. ترومن و آیزنهاور روابط عالی با دیکتاتورها و رژیم های نظامی فاسد برقرار کردند تا زمانی که این رژیم ها سیاست های ضد کمونیستی را ادامه می دادند و سدی در مقابل اصلاحات اجتماعی و اقتصادی بودند از حمایت بدون قید و شرط آمریکا برخوردار می‌شدند.

این روند مخصوصا به نفع شرکت های بزرگ آمریکایی بود برای مثال «یونایتد فروت کمپانی» سودهای کلان از کشت موز در بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی به دست آورد و بر همین قیاس نفوذ سیاسی تعیین کننده بر این به اصطلاح «جمهوری‌خواه هایی موزخیز» اعمال کرد.

آمریکایی‌ها برای جلوگیری از ملی شدن شرکت‌های آمریکایی حتی و دولتهای چپگرای برگزیده از سوی مردم را نیز به کمک «سیا» با دخالت نظامی آشکار یا پنهان سرنگون می کردند با اقداماتی از این نوع در فیلیپین ۱۹۵۰ ایران ۱۹۵۳ ۱۳۳۲ و گواتمالا ۱۹۵۳ و همچنین بگیر و ببند ضد کمونیستی جوزف مک کارتی سناتور جمهوریخواه اوایل دهه ۱۹۵۰ هشدار جورج کنان، سفیر امریکا در مسکو، اثبات شد.

جنگ سرد:

اواخر دهه ۱۹۵۰ نخستین نشانه‌های حرکت در جبهه‌ های سرسخت و ثابت «جنگ سرد» پدید آمد. در شوروی انتقادهای نیکیتا خروشچف از نظام سیاسی و کیش شخصیت استالین تا حدی فضای باز در داخل ایجاد کرد در عرصه جهانی نظریه همزیستی مسالمت آمیز بود که عمدتاً سیاستی در جهت کاهش تنش های موجود با آمریکا بود. موجب قطع رابطه با جمهوری خلق چین و در نتیجه تقسیم بلوک کمونیسم شد.

جان اف کندی:

در امریکا جان اف کندی جوانترین رئیس جمهور تاریخ این کشور موفق شد روح تازه‌ای در کالبد رو به زوال آرمانهای آزادی و دموکراسی بدهد و سیاست امریکا را از قید وابستگی به تضاد شرق و غرب برهاند.

تاکید کندی بر تغییر گرایش سیاسی و نظرش درباره ی مرزهای نو که می‌بایست در آن گام‌های بلند برداشته شود تخیل نسل وی را تسخیر کرد و آرمانگرایی پنهان آمریکایی‌ها را برانگیخت. کندی شاید بیش از هر حیث جمهور دیگر امریکا مظهر امید های انسانی به دنیای بهتر عادلانه تر بود. قتل او در ۲۳ نوامبر ۱۹۶۳ به جزئیات آن هنوز نامکشوف مانده است جهانیان آن را سخت تکان داد.

برنامه هایی مانند:

او در طی سه سال ریاست جمهوری اش

برنامه‌های اصلاح نظام آموزشی و بیمه‌های درمانی و اجتماعی را به راه انداخت.

ادغام سیاهان در جامعه سفید را شتاب بخشید.

مبارزه علیه فقر را ضرورتی ملی اعلام کرد.

با تأسیس سپاه صلح سازمانی که جوانان داوطلب امریکایی را برای کار به کشورهای جهان سوم می فرستاد در زمینه عمران و توسعه دست به نوآوری های زد.

طرح فضایی آپولو را به اجرا درآورد که ۹ سال بعد در ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ با فرود نخستین فضانورد آمریکایی بر سطح کره ماه به نتیجه رسید.

کندی در عرصه جهانی نیز با موفقیت جلوی تجاوز شوروی و کوبا را گرفت و در عین حال کوشید از طریق مذاکره با شوروی درباره توقف مسابقه تسلیحاتی اتمی بر جنگ سرد فایق آید.

Select your comment provider from settings.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0