جامعه‏ شناسی هنر

جامعه‏ شناسی هنر:
جامعه‌شناسی هنر یک موضوع بین رشته‌ای است که به هنر و مسائل مطرح شده در جامعه‌شناسی می پردازد.
عنوان کلی ”جامعه‏ شناسی هنر“، به سبب گستردگی هنرها تنها شامل دیدگاه‏ها و نظریات فلسفی و کلی خواهد بود. در واقع جامعه‏ شناسی هنر باید متناسب با رشته های تخصصی هنر دسته بندی شود. مانند جامعه شناسی نقاشی یا مجسمه سازی یا عکاسی
موضوع جامعه‏ شناسی هنر بررسی بازتاب‏ هایی است که پس از ارائه اثر هنری در جامعه مشاهده می‏شود.
موضوع جامعه‏ شناسی هنر:
بررسی و کشف رابطه بین اثر هنری، ذهن هنرمند و چگونگی پذیرش یا بازتاب‏های آن در جامعه است. اهمیت هیچ ‌یک از این عناصر (اثر هنری، هنرمند، مخاطب) را نمی‌توان انکار کرد، اما باید گفت، آن‌چه بیش‌ از هرچیز اهمیت دارد،«ارتباط»بین این عناصر است؛ شبکه پیچیده روابط سیاسی،اقتصادی و اجتماعی میان آن‌ها که‌ «دنیای هنر»را می‌سازند. چهار عنصر(دنیای هنر، اثر هنری، هنرمند، مخاطب)
هدف جامعه شناسی هنر:
هنر یک فعالیت اجتماعی است و هدف جامعه شناسی هنر ، شناخت ماهیت پدیده تجربه های هنری است.
دشواریهای تعریف جامعه شناسی هنر:
مرزهای این رشته نزدیکی بسیار با دیگر رشته ها دارد. رشته های سنتی چون تاریخ هنر ، نقد هنری، زیبا شناسی و همچنین تاریخ ، مردم شناسی ، روان شناسی ، اقتصاد و حقوق می باشد.
سابقه جامعه شناسی هنر در تاریخ رشته جامعه شناسی کم رنگ است .
محدودیتهای جامعه شناس هنر:
هنر، تابع عوامل اجتماعی است، اما عناصر هنری قابل تعریف با عبارات جامعه شناختی نیست.
در شرایط همسان اجتماعی ، ممکن است آثار هنری متفاوتی تولید می شود.
مفاهیمی که جامعه شناس به عنوان ابزار به کار می گیرد، برای پرداختن به یک آفرینش و خلق هنری غنی ، نامناسب است. مقوله هایی چون «درباری»، «بورژوا»، «محافظه کار» و «سرمایه داری» بسیار محدودتر و خشک تر از آن هستند که به درستی خصلت ویژه یک اثر هنری را بیان دارند.
هنرمند تجربه‏های اجتماعی را با بینش تخیلی خود نسبت به عصر و زمانه اعلام می‏کند و در نتیجه، برای جامعه‏ شناسی اثر هنری باید گروه‏های اجتماعی در تاریخ و دوره‏ای که اثر هنری خلق شده، مورد بررسی واقع شوند تا سلیقه و دیدگاه‏های عمومی جامعه در آن زمان معین گردد.
دلیل عقب ماندگی جامعه شناسی هنر:
افرادی که درباره جامعه شناسی هنر فعالیت می کنند؛ از مشکلات آفرینش هنری کاملا بی خبرند.
جامعه شناسان هنر مانند شارل لالو و پیترین سوروکین ، هیچ کدام نتوانسته اند سرشت یگانه تجربه تخیلی را به طور کامل دریابند.
یگانگی اثر هنری:
یگانگی اثر هنری بدین معنا نیست که هنر موجودیت مستقلی از جامعه دارد بلکه هر کدام با درجه ای از فعالیت روحی بر عناصر جامعه منطبق هستند. و شبکه پیچیده ی روابط انسانی و گروه های اجتماعی را در بر می گیرد.
بررسی تعیین اصالت اثر هنری:
یک کار اصیل هنری نمی تواند توجیه کننده هیچ فعالیت دیگری غیر از خودش باشد. اثر هنری باید از هر گونه ملاحظه ی مالی ، ایدئولوژیک و سیاسی باشد. پس از خلق در مرحله نقد می توان ریشه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمانه را در آن یافت.
کار یا تولید:
اگر از جامعه به انسان بنگریم، نمود خلاقیت وی را به صورت « کار » یا « تولید » باز می یابیم. کار در ماهیت و تعریف خود دارای خصلتی اجتماعی است.
روابط اجتماعی:
آنچه شکل بندی و ضابطه کار مشترک را میان افراد تعیین می کند پاره ای روابط اجتماعی یا روابط تولیدی است. روابط تولیدی که در هر نظام اجتماعی رابطه میان طبقات اجتماعی را تعیین می کند ، وجه ایستای فرهنگ یک جامعه است.
فرهنگ:
به واسطه خصلت پویای کار، این روابط تولیدی پیوسته دستخوش تحولات و تغییرات کمی و کیفی می گردند . نمود این برخورد و تحول تماماََ در آن چیزی که « فرهنگ» نامیده می شود آشکار است. فرهنگ در جامعه نقش موثر در جریان پویای کار و تولید به عهده دارد ، و خود در رابطه متقابل با رشد نیروهای مادی جامعه رشد می کند .
انسان خلاق:
انسان خلاق یک مفهوم انتزاعی نیست ، بلکه هر فردی از جامعه که لزوماََ می اندیشد و کار می کند ، حتی زمانیکه از حقوق اجتماعی خویش محروم مانده ، یک انسان خلاق است .
انسان خلاق پوسته خود را می شکافد و به فضای بازتری برای خلاقیت خویش دست می یابد.
هنرمند:
هنرمند راستین و انسان پیشرو با درک عمیق مفهوم انسان و جامعه، خویشتن را در مصاف با زندگی و در میانه هستی می بیند ، به کار دست می زند. هنرمند در جامعه می سازد و دگرگون می کند و خود دگرگون می شود.
رهیافتهای جامعه شناسانه درباره ارتباط جامعه و هنر:
۱- رهیافت مبتنی بر علیت معرفتی
۲- رهیافت مبتنی بر علیت اجتماعی
۳- رهیافت مبتنی بر علیت متقابل
۴- رهیافت ارتباطی – نمادی
۱- رهیافت علیت معرفتی:
در این دیدگاه هر شکلی از معرفت مستقل از جامعه است و معرفت به صورت ناب وجود دارد .
آفرینش و پیدایش معرفتها در جهان ایده و ذهن پدیدار شده است. سپس در جامعه نمود پیدا می کند. وضعیت جامعه را تابعی از وضع شناختها است. ترقی فرد منجر به تکامل جریانهای اجتماعی می شود.
منشا تکوین هنر در این رهیافت ، در عوامل درونی هنرمند همانند « غرایز » جستجو می شود.
نظریه های که به غرایز نسبت داده اند:
۱) نظریه بازی : برخی معتقدند که هنر ناشی از غریزه بازی است مانند شیلر ، اسپنسر ، کانت و …
۲) نظریه جنسی : برخی هنر را زاده غریزه و میل جنسی انسان می دانند مانند فروید و پیروان او .
۳) نظریه زیست شناسانه تزئین داروین
هنر برای هنر
۲-رهیافت مبتنی بر علیت اجتماعی:
شکل و محتوا در آثار هنری با ابزارها ، کار ، سرمایه ، نظام اقتصادی ، شیوه های تولید و آگاهی اجتماعی جامعه پیوندی هستی شناسانه دارد و هنر ، مشروط به زمان و نقش ویژه آن پیوند دادن فرد به جامعه است.
کارل مانهایم: سبک های هنری در جریان تکامل تاریخ ، پدید آمده اند و نشان دهنده تمایلات گروهها ، قشرها ، طبقات حامل آنها هسستند. او سبک ها را وابسته به پیکرهای اجتماعی مانند گروهها ، قشرها و طبقات اجتماعی می داند .
آرنولد هاوزر: فرد می کوشد به نگرش ، افکار ، احساسات و اعمال خود جنبه عقلانی بدهد یعنی آنها را به نحوی قابل پذیرش و موجه سازد که از پایگاه قرار دادهای اجتماعی ، ایراد پذیر نباشد.
۳-رهیافت مبتنی بر علیت متقابل :
این رهیافت به ماکس شلر و کسانی که از او تبعیت کرده اند تعلق دارد .
ماکس شلر: شرایط اجتماعی تنها عامل وقوع، جریانهای معنوی محسوب می شوند و قادرند آنچه را که با زیر بنای بی طرف اجتماعی موافق است محقق سازند .
۴-رهیافت ارتباطی – نمادی :
این رویکرد به تعبیر لوی استروس ، هنر را به منزله دستگاهی از نشانه ها می بیند از دیدگاه نمادی ، هنر و ادبیات ، چیزی جز مجموعه ای از نمادها نیستند ، نمادهایی که معرف حالات ، احساسات و افکار هنرمندند که در جریان ارتباط اجتماعی پدید آمده اند و برای ایجاد ارتباط اجتماعی دیگر به کار گرفته می شوند .
هنر یعنی به وجود آوردن آثاری که دقیقاََ همان خصلت نمادی ارتباطات معمولی را دارد اما قادر است این معنای نمادی را به شیوه های غیر معمول بیان کند.

Select your comment provider from settings.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0