تفاوت مدرنیسم و پست مدرنیسم در هنر

مدرنیسم: مدرنیسم هنری در اواسط دهه هشتاد قرن نوزدهم ۱۸۸۰آغاز و تا حدود ۱۹۷۰میلادی ادامه یافت. بنیان هنر مدرن بر شکل و صورت استوار است. هنر مدرن با نوعی صورتگرایی و آشنایی ستیزی و بیگانه سازی همراه است. جامعه مدرن با تکیه بر خرد انسانی و منطق عقلی، عناصر سنتی و اساطیری را از قلمرو معرفت بیرون راند و حقایق عینی و شناخت های اجتماعی و کیفیات ذهنی را از هم تفکیک و مفهوم زیبایی شناسی ( کانتی) را وارد حوزه هنر کرد.

پست مدرن: اولین بار واژه پست مدرن در سال ۱۹۴۷ توسط آرنولد توین بی در مورد دوره جدیدی از تمدن غرب که از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده بود به کار رفت. بعدها در دهه ۶۰ این واژه در حوزه تحقیات علوم انسانی، فلسفه، سیاست، الهیات، ادبیات و هنر به کار گرفته شد. اساس این بینش نقد کلیت گرایی مدرنیته و حفظ تفاوت ها و تمایزات فرهنگی، قومی، سیاسی، زبانی و هنری و … است. بعد از جنگ جهانی دوم، پست مدرنیسم در شیوه خاصی از هنر معماری به کار رفت. در دهه ۱۹۵۰ برنارد روزنبرگ این واژه را در توصیف فرهنگ توده ای به کار برد.

ویژگی های مدرنیسم هنری:

هویت و وحدت: به معنای ایجاد پیوند بین عناصر ناپیوسته و یکپارچگی در کثرت و آشفتگی.
استقلال و خود پایندگی :به معنای دور بودن اثر از هرگونه پیرایه های بیرونی و درون ذات بودن آن.
هنر مدرن ساده و جهانشمول و به دوری از معیارهای بومی است(معماری مدرن و سبک بین المللی).
هنر مدرن رها از مفهوم است. بازنمایی واقعیت نیست و بدین ترتیب بیانگر هم نیست.
هنر مدرن بین هنر اصیل و هنر توده ای تمایز قائل است(مکتب فرانکفورت).
هنر مدرن رها از تعیین ها و مسئولیت های اجتماعی است(فرمالیسم).
هنر مدرن تاکید بر ذهنیت و سویه ناخودآگاهی است(سوررئالیسم).

ویژگی های هنر پست مدرن:

هنر پست مدرن بر عکس هنر مدرن وحدت گرا نیست بلکه کثرت گرا می باشد.
هنر پست مدرن میان هنر فاخر و هنر توده ای تفاوتی قائل نیست. بنابراین با در هم آمیختن آنها به عمد موجب نوعی طنز و مطایبه می شود.
پست مدرن در معماری با در هم آمیختن سبک های گذشته و امروزی و در ادبیات با در آمیختن سبک کلاسیک ، پلیسی و وسترن و …موجب التقاط و مطایبه می شود.
استفاده از ترکیب چند رسانه برای ایجاد اثر هنری از رویکرد پست مدرن است. پست مدرن در تقابل با مدرن به زمینه اجتماعی و تاریخی اثر اهمیت می دهد.
در هنر پست مدرن زمانمندی و وجود تاریخی انسان مسئله ی کانونی است.
هنرمند مدرن در پی آن بوده تا به جهان بی سامان فاقد شکل، در چهار چوب اثر خود سامان دهد و ذهنیت و کار فکری خود را مقدم بر هر چیز می دانست. اما هنرمند پست مدرن اثر را مهم تر و ارزشمند تر از نیت و خواست خود می داند . از نظر او سامان بخشیدن کوششی عبث است.
هنر پست مدرن می خواهد خود را به بافت کلی فرهنگ و اجتماع نزدیک کند. دوران پست مدرن دوران گذر و پشت سر نهادن زیبایی شناسی است.

در اینجا اشاره می‌شود که خواسته هنر مدرن از مخاطب خود نیز با خواسته هنر پست‌مدرن متفاوت است. هنر مدرن مخاطبی می‌طلبد که برای درک نشانه‌های موجودش به عمق معنایی هر چیزی فرو رود و تمام دلایل حضور آن نشانه‌ها را از سر دانایی و آگاهی و حتی علوم مربوطه کشف کند. اما هنر پست‌مدرن در چیدمان نهایی خود در پی مفهومی عمیق و گمگشته از ساده‌ترین امکانات هر دوره و سبکی بهره می‌برد و تمام نشانه‌های موجود در هنر پست‌مدرن در گوشه و کنار مخاطب موجودند اما اکنون از سوی هنرمند به اثر هنری تبدیل شده‌اند.

Select your comment provider from settings.

یک پاسخ

  1. با سلام ؛ تشکر از مطالبی که عنوان کردید ولی یک جای سوال وجود داره و اینکه از مولفه های پست مدرنیسم تعهد و اعتماد دارای جایگاه خاصی است ؛ ولی از سویی از مولفه های پست مدرنیسم نسبی گرایی فرهنگی و سیالیت روابط وجود دارد که با تعهد و اعتماد اصولا اگر تضاد ندارد ولی هم راستا نیستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0