بررسی پدیدارشناسانه تغییرات حس مکان در میدان شهدای مشهد

بررسی پدیدارشناسانه تغییرات حس مکان در میدان شهدای مشهد
(1357تاکنون)

نویسنده : مجید لگزیان

دانلود فایل PDF

مقدمه:
پدیدار شناسی با ادموند هوسرل (1859-1938 ) می کوشد واقعیت را دوباره کشف کند.اما نه واقعیتی جدا از انسان به شکل ابژه کانتی.”می اندیشم ،پس هستم ” دورخداد مهم یعنی تبدیل شدن انسان به سوژه وجهان به تصویر را درپی دارد.دوجوهر کاملا متمایز .(هایدگر :1386) یعنی انسان مرکز نسبت های هرآنچه هست میشود وتمامی چیزهای دیگر ،حقیقت خودرا ازانسان کسب میکنند وجهان چیزی جز بازنمایی جهان به وسیله انسان نیست.
هایدگر همچنین با طرح دازاین پدیدارشناسی را بسط میدهد.دازاین درحقیقت سوژه ای برفرازجهان نیست بلکه در جهان تنیده وجدایی ناپذیراست وبا زیر سوال بردن دوگانگی انسان وجهان کانت ،وتعریف انسان به عنوان دازاین ،هویت انسان را درارتباط با مکان تعریف میکند و به مکان به عنوان نخستین جلوه گاه تحقق انسانیت وبودن وزیستن انسانی تاکید میکند. به این ترتیب رویکردپدیدارشناسی ازاواخردهههفتاد قرن بیستم به بعد با ترجمه آثار مارتین هایدگر و گاستون باشلار به حوزه های تخصصی شهرسازی و معماری راه می یابد وبعدتر توسط پدیدار شناسان جدیدتر نظیر موریس مرلوپونتی بسط میابد.
ادموند هوسرل و مارتین هایدگر بر معمارانی چون کریستین نوربرگ شولتز مبدع نظریه حس مکان ، و موریس مرلوپونتی بر یوهانی پالاسما مبدع نظریه معماری چندحسی اثرنهادند.
دراستفاده از روش پدیدارشناسانه ارتباط وتعامل تنگاتنگ فرد وجهان مطرح است.ومحقق می کوشدبا بهره گیری از تجربه گرایی بنیادین با پدیده روراست باشد تا واجازه دهد پدیده خودرا درکلیت وپیچیدگی اش نشان دهد. به معنای تحقیق (پرتوی 1387 :167) اگر مبنای تحقیق برخورد دست اول با پدیده مد نظر باشد وتجربه شخصی محقق ملاک قرارگیرد رویکرد را تجربه گرا مینامند.
پیش نیازهای در پژوهش پدیدار شناسان ها ولشخص شامل درگیری دست اول وطولانی محقق با پدیده وسعی در تعمق ازطریق مشاهده دقیق یا عملیاتی ماننداسکیس کشیدن،رسم نقشه هاویادداشت هایروزانهو … انجاممیپذیرد ویا مشارکت درتجربه یا مصاحبه عمیق با افراد باتجربه است. بنابراین محقق،تجربه دستاولخودش رادرباره پدیده وکیفیتهای آن ارائه میدهد.
(پرتوی، ۱۳۸7)دراین مقاله باتوجه به کمبود وقت ،ازپژوهش پدیدارشناسانه اول شخص استفاده شده است.بنابراین درابتدا با مطالعات کتابخانه ای پژوهشهای انجام شده درارتباط باحس مکان و مولفه های آن و مقایسه مزایاومعایب راهبردهای کمی وکیفی ونیزمطالعه مبانی نظری تحقیق،درنهایت، نظریات کریستیننوربرگ–شولتس معمارپدیدارشناس نروژی،به عنوان مبانی نظری اصلی تحقیق برگزیده شد.
1-آشنایی با پدیدارشناسی شولتز
کریستین نوربرگ شولتز درماه مه 1926 در اسلواز پدری همنام خود ومادری به نام لاور الونده به دنیاآمد. پس ازجنگ جهانی در زوریخ به ادامه تحصیل پرداخت ودرسال 1952 زیر نظر والترگروپیوس در هاروارد ونیز در ام آی تی نزد میس وندرروهه مشغول به کارشد.
هایدگردرکتاب “سکونت،ساختن .تفکر “دریافته ویترا ازطریق “سکنی گزیدن “ودر ارتباط با”فهم اشیاء” میداندوبراین اساس،رویکردی پدیدارشناسانه به هستی ومکان برای احراز هویت دارد.چنانچه فهم پدیدارها (بالاخص مکان )رادارای نقشی اساسی درباز یابیهویتواصالت بشرمیداند.شولتز نیز بیان می کندکه احرازهویت “گشودگی وبازبودن به روی شخصیت محیط” رانیزشامل میشودکه درگذشته ازآن تحت عنوان “روح مکان ” یادمیکردند.این روح مکان،حس مکان رابدنبال دارد.شولتزحس مکان راپدیده ای کلی با ارزشهای ساختاری میداندکه دربستر “ادراک وجه تیابی ” درفضا ممکن میشود.
حس مکان مجموعه‌ای ازحکایت‌ها و روایت‌های فردی و جمعی است که توام با مکان رخ می‌دهد. درپدیدارشناختی مکان،تجربه اصلی‌ترین رکن در ادراک است. یکی از نقش‌های مهم معماری تحقق عینی حس مکان است، به گونه‌ای که ازطریق چنین حسی، فضای انتزاعی به مکانی ملموس تبدیل شود و شخصیت خود را به دست آورد. (فلاحت:۱۳۸۵)
کریستین شولتز از چهارشیوه سکونت بحث می کند : آبادی”صحنه رخداد سکونت طبیعی ” ،شهر”مکانی برای دیدار وگزینش “و سکونت مجتمع، نهاد یا بنای عمومی که نشان دهنده “توافق بر و بیانگر ارزش ها ومنافع مشترک” است وخانه سکونتی که” لازمه شکل گیری و پرورش هویت ویژه فردی” است وسکونت خصوصی نامیده میشود.(شولتز :1353)
شولتز دررابطه بامکان و تصویرذهنی شکل گرفته ازآن که موجب ایجاد معنا و حس درمکان میشود، به سه اصل عمده و عامل تشکیل دهنده زبان معماری ،اشاره دارد:
1. گونه شناسی: به بُعدمفهومی معماری اشاره داردو توسط نمادپردازی درمکان به انجام می رسدکه به چهار ویژگی انسان؛یعنی”1. حالت روحی، 2. فهمیدن، 3. گفتگو 4. هستی بادیگران”اشاره دارد. گونه شناسی یا تیپولوژی خودرا با تجلیات گونه های سکونت درگیر میسازد.
2. مکان شناسی: این مفهوم ازدیگاه شُولتز به بررسی خواص و امکان اتفضای زنده یا واقعی به وسیله تاکیدکارطراح برنظم و ویژگیهای مُحیط واستفاده ازاصول گِشتالت و هندسه ، تاکید داردکه خواص مکان راچیزهای واقع درآن که صفات ویژه ای دارند،مشخص میکند.
3. ریخت شناسی : دراین رابطه منظور وی،به چگونگی قرارگرفتن، ایستادن وچگونگی رابطه بیرون ودرون فضا (دیالکتیک درون و بیرون) و یکی پنداری با فضای مُحیط واحساس محصوریّت ومرکزیت، مربوط می شود و ازاین طریق است که مُحیط کاملا نگاشته می شود و معناپیدا میکند و انسان هُویّت خود رابازمی یابد. ریخت شناسی به ساختارمادی کف و دیوار و بام می پردازد و اختصارا “مرزهای فضا ” را مورد بررسی قرار میدهد. ریخت شناسی مکان به دومفهوم فضا وکاراکتر ارتباط دارد. (شولتز :1381)
این دومفهوم شکل دهنده “حس مکان ” میباشند.(جدول شماره1)

جدول شماره 1-مولفه های شکل دهنده حس مکان ازدیدگاه کریستین نورنبرگ شولتز (پرتوی، ۱۳۸7)

2-آشنایی با شکل گیری و تاریخچه میدان شهدای مشهد
درساختارقدیم با توجه به مرکزیت حرم رضوی خیابان های سمت غرب آن بالا خیابان وقسمت شرقی پایین خیابان نام داشتند. نهر منشعب از چشمه گیلاس(30کیلومتری مشهد ) از دروازه بالاخیابان (دروازه قوچان فعلی ) وارد شهر میشد ودوآسیاب را به حرکت در میآورد واز پایین خیابان (پنجراه فعلی) خارج میشد. (شکل شماره6)درختان دوطرف این نهر وعنوان کوچه ها مانند سرآسیاب ، باغ هشتاباد ،باغ نادری ،باغ تولیت و… نشان از تاثیر توامان آب و باغات وعملکرد در ذهن نام گذاران دارد.همچنین قنات موازی نهر نیز در همین قسمت آب عملکردهایی مثل غسل خانه و…را در کوچه وقبرستان حوض لقمان تامین میکرد.درمحور شرقی – غربی با تعریض خیابان ها ومنظم کردن مغازه ها و سنگفرش کردن نهر ونیز برچیدن آسیاب ها مواجهیم .به عنوان اولین اقدام ازسلسله اقدامات درراستای سیاست های نوسازی ،خیابان شهای شمالی جنوبی شاه رضا (تقاطع باغ نادری )وبعدا خیابان پهلوی (از خیابان ارگ ) احداث شد.خیابان پهلوی به گونه ای مظهر تجدد محسوب میشد ودرسال های بعد در امتداد جنوبی خود بسیاری از کاربری های مدرن شهری از جمله باغ ملی را درگرفت .درنیمه دوم سال های 1320،خیابان فوزیه در جنوب ایجاد میشود. باامتداد خیابان پهلوی به شمال خیابان خواجه ربیع تاسیس شد ودرقسمت شمال شرقی نیز باتخریب گرمابه وانبار سوخت آنه (گشته) ، غسال خانه و بخشی از قبرستان حوض لقمان امتداد میابد وخیابان عشرت آباد تاسیس میشود.حالا بابنا نهادن دومیدان مستطیل شکل بر ویرانه تاسیسات یاد شده ودر دوسوی نهر آب ودرختان موجود ،ساختمان آتش نشانی مجاور خیابان خواجه ربیع ودرکنار قبرستان ونیز اولین ساختمان بتن آرمه شهر که مربوط به شهرداری است در در حاشیه میدان جنوبی بنا نهاده میشود..(تصویر شماره1)

2-1- دوره اول: 1309 تا 1357
درحقیقت پس از شکل گیری اولیه میدان با خیابان کشی ، مهمترین اتفاق برای تثبیت هویت میدان رخ میدهد. در مرکز میدان شمالی نیز مجسمه رضا شاه برپا میشود.(دقیقا در مرکز گلخن آب گرم سابق که محکم ترین جای ممکن بود)درسال 1319 نیز مجسمه برنزی سواربراسب رضاشاه که در خارج ساخته شده بود نصب شد.ساخت ساختمان شهرداری به دلیل جنگ جهانی دوم واشغال ایران متوقف ماند و دوباره در سال 1320ادامه یافت .درنهایت طرح به شکل ناقص بهره برداری شد وشهرداری در سمت شرق و اداره کشاورزی درسمت غرب ساختمان قرارگرفتند.میدان های دوسوی نهر هم تزیین شد.درسال های دهه 40ساختمان شهرداری مطابق نقشه اصلی تکمیل شد و کاملا به شهرداری واگذار گردید.درخت های دوطرف نهر قطع شد و روی نهر پوشانده شد.و دو بخش جداگانه میدان یکپارچه شد.درسال 57 با سقوط رژیم مجسمه شاه در این میدان منهدم شد.
بخشی از اتفاقات مهم تاریخی دراین میدان گویای نقش آن است.این میدان بیشتر به عنوان یک میدان حکومتی عرصه اتفاقات وبرگزاری مراسمات وجشن های حکومتی بوده است.این میدان به لحاظ اجتماعی یکی ازمیادین مهم در راه پیمایی های انقلابی عمومی دهه 50 بوده وپس از انقلاب نیز مقامات رژیم سلابق در همین میدان اعدام شده اند.(تصویر شماره2)
2-2- دوره دوم: 1357 تا 1380
در سال های 60 با برچیدن بیشتر گل ها وتبدیل شکل فلکه ای به چهارراه عملا کنترل ترافیک سواره مبنای تقسیم بندی هندسی واقع شد.و چندین بارطرح اصلاح هندسی راه و معبر باهدف بهبودوضعیت ترافیکی اجراشد. آخرین این طرح ها مربوط به سال 1375 میباشد.دراین دوره همچنان ضلع شمالی میدان وضعیت نامناسب هندسی داشت که در پلان آن کاملا مشخص است.(تصویر شماره4)درکل این دوره عملا میدان شهدا به عنوان یک گره ترافیکی بزرگ مطرح بوده است.
باتوجه به فاصله نزدیک تاحرم و حضور زایران بخصوص روستاییان اطراف مشهد و نیز با توجه به قرارگیری بسیاری از گاراژ های اتوبوس ومینی بوس ، این میدان محل حضور وتهیه مایحتاج روستاییان بوده است.قرارگیری گسترده اصناف از قبیل فروشگاه سموم کشاورزی و یا مایحتاج خواروبار فروشی به صورت فله وباقیمت مناسب تر عرضه میشوند گویای همین واقعیت است.به لحاظ آیینی درسالیان پس از انقلاب عملکرد میدان عمدتا متمرکز بر مراسمات دولتی بوده است وباوجود قرارگیری دانشگاه پزشکی در امتداد منتهی به این میدان – ولی بافاصله طولانی – شاهد راه پیمایی مردمی نبوده است.

2-3- دوره سوم: 1380 تا تکمیل طرح
دراین دوره با اجرای سیاست های عالی بازسازی بافت فرسوده شهری ، مدیران شهری تصمیم میگیرند طرح ویژه ای برای مجموعه میدان شهدا وخیابان های اطراف تا حدود30هکتاردرنظرگرفته شود. دراین طرح درمجموع دراین دوره برایجاد یک مرکز مدنی در مجاورت حرم مطهر رضوی تاکیدمیگردد. (تصویر شماره6)اهداف اصلی اجرای طرح شامل مواردی ازجمله سازماندهی ترافیکی و معماری جایگزین بافت فرسوده است.

تصویر شماره 4: نقش میدان شهدابه عنوان مرکز مدنی درمجاورت مرکز دینی
(نگارنده )

3- بررسی وجوه پدیدارشناسانه حس مکان در میدان شهدا:
3-1 بررسی عوامل سازنده کاراکتر
جهت یابی وشناسایی ازمهمترین مولفه های کاراکترمکان محسوب میشوند ودرصورتی که هردو خوب محقق شوند انسان به حس مکان نایل خواهد شدمنظور از جهت یابی (خوانایی) آن است که به آسانی بتوان اجزای شهر را شناخت. خوانا بودن محیط اشخاص را قادر به استفاده از محیط و پیش بینی آن می سازد و نوعی احساس امنیت می دهد.
از دیدگاه کوین لینچ، عوامل اصلی مؤثر بر خوانایی سیمای شهر عبارتند از: راه، لبه، محله، گره و نشانه.
صرف توجه به جهت یابی ما را دریافت کامل معنی محیط رهنمون نمیشود.سکونت بیش از هرعامل دیگرمستلزم شناسایی محیط است. شناسایی به معنی دوست شدن بامحیطی خاص است،مثلا انسان ساکن اروپای شمالی بایدبا مه ،یخ وبادهای سرد دوست شود و انسان عرب ،بایدبا بیابان شنی وخورشید سوزان دوست باشد.
3-1-1- خوانایی (جهت یابی) :
ازتحقیقات لینچ گره ،راه ومحله ازعوامل اصلی ساختارفضایی وجهت یابی انسان است.و ارتباط متقابل آنها تصور محیطی مارا میسازد.وحس قوی امنیت و ایمنی عاطفی به ما دست میدهد.درجهت یابی با سه سوال مواجهیم :شخص در کجا قراردارد؟ چگونه به جایی که میخواهد برود ،برسد؟ چگونه میفهمدبه کجا وارد شده است،مابامفهوم فاصله اصطلاحاتی ساخته ایم مانند خیلی دور ،خیلی نزدیک و… که هنگام جهت یابی به اوج خود میرسد.
3-1-1-1- خوانایی درشبکه متعلق به دهه 70
جهت یابی درمیدان با محوریت مسیرهای سواره وبا توجه به جهت اصلی به سمت حرم صورت میگیرد .عناصر توپولوژیک درمیدان وجود ندارد.عنصر شهرداری به عنوان یک ساختمان شاخص به جهت یابی کمک مینماید.وتعیین جهت واقعی فضا بدون توجه به جهت عمودی (که ازدیرباز بعنوان یک جهت مقدس مطرح بوده است) یک میدان کاملا عادی رانشان میدهد.جهت افقی با مسیرهای تعریف شده تقریبا هم ارزش به سوی خاص رهنمون نمیشوند.حتی مسیر اصلی به حرم رضوی بدون هیچ تفاوتی کاملا هم وزن جهات دیگر قرارگرفت است.ازمیان روش های رخ دادن جهت یابی(رپوپورت 1977) (ازعناصرسه گانه توپولوزیک ،طرح ریزی وتعیین چارچوب مرجع ونیز تعیین جا با وضوح وشفافیت جهت وفاصله ) تاکید بر وضوح وشفافیت جهت ها وفاصله ها بوده است
میدان شهدا عملا به یک چهارراه ترافیکی تبدیل شده بود .عرض مسیرها از خیابان های منتهی به چهارره خیابان های هم ارزش ساخته بود .مسیرهای موجود میدان را به جزیره های سبز مجزایی تقسیم میکرد که در میان ازدحام ترافیکی عابرانبا تداخل درترافیک سواره به تعیین مسیر عملکردی می پردازند.

3-1-1-2- خوانایی درشبکه متعلق به دهه 90
عملا با اضافه شدن مجموعه ساختمان های مرکزی به میدان این سطح به یک رینگ سواره جانبی حول مجموعه مرکزی تبدیل شده است. جهت اصلی دید به حرم با عدم قرارگیری ساختمان در مسیر دید تقویت شده است.
این رینگ پیرامونی با بوجود آوردن فضایی خیابان مانند حس خیابان های اطراف را تداوم میبخشد.این حس با پیاده رو های کنار تشدید میگردد. جهت عمودی با عناصربسیارضعیف مناره مساجد تقویت میگردد.اما تناسب ساختمان های اطراف حس غرق شدن دریک گودال ساختمانی را دارد تا حس عروج.هرچند ایجاد سطوح مختلف عملکردی روی هم درطرح جدید داریم ولی این سطوح عمدتا ترافیکی بوده وعملکردهای میدان را درکاربری های وابسته مثل پارکینگ پاسخ میدهند وتاثیر آشکارومعنادار بصری برمیدان ندارند. جهت عمودی ازطریق تونل های زیزگذزسواره نیزتقویت میشود. فضا درجهت عمودی نیز برای مراجعه کننده سواره بسط میابد.

3-1-2- شناسایی (هویت یابی –یگانه پنداری ):
معنای محیط به علاوه ساختارهای شامل عوامل درونی انسان ونیز شرایط محلی وفرهنگ، شمای هویت یابی ما را میسازند اما ما در این جا ودرتیوری های فضا بر معماری بر جنبه های فضایی آن تمرکز داریم :
والزر بین فضاهای قاطع ومنعطف تمایزقایل میشود
نوع اول فضاهای عبوری وتک عملکردی است مانند یک بزرگراه که درآن انتظاری جز رسیدن به خانه را از ان نداریم ودومی ذاتا چند گانه است ودرنگ کردن را تشویق میکند و قابلیت تبدیل شدن به مکان را دارد.(پورجعفر:1390)
3-1-2- 1- هویت یابی درشبکه متعلق به دهه 70
فضای میدان دهه 70 عمدتا بریک میدان ترافیکی متمرکز بود با ساختمان ها وفروشگاه های عمدتا پراکنده وکوچک دراطرف میدان وبیشتر فروشگاه ها درادامه فروشگاه های خیابان های اطرف وبخصوص ابتدای خیابان خواجه ربیع و دانشگاه بود .تاکید عمده نیز بر مجموعه فروشگاه های صنوف از یک نوع بود.(لوازم کشاورزی در خ امام ،لوازم چرخ وخواروبار در خ دانشگاه، میوه فروشی در خ خواجه ربیع ، وآتش نشانی و فروشگاه پراکنده در خ هاشمی نژاد …)
ایستگاه های اتوبوس نیزعمدتا درخیابان های اطراف قرارداشت وهمواره زنجیره ای از اتوبوس ها درزردرختان جلو عملکردهای ویترینی مغازه ها را می پوشاندند.میدان به عنوان فضایی برای تامل ودرنگ عمدتا به یک گره ترافیکی تبدیل شده بود.و هیچ گونه مبلمانی که عملکرد فضای سبز محدود میدان را تقویت کند وجود نداشت.در اصل فضای سبز موجود دروسط حاصل تقسیم هندسی مسیرهای اصلی ترافیکی بود وعامل مجزای هویت بخشی به شمار نمیرفت.حتی درختان اطراف میدان انقدرکم تعداد ود که جلو اشفتگی واغتشاش بصری ناشی از عملکردهای ناهمگون و چند پاره مغازه های اطراف میدان را نمیتوانست بگیرد.
هیچ نشانی از مسیرگذشته فضای سبز نهر اب قدیمی درمیدان نیست ووضعیت تثبیت شده فعلی به عنوان اساس هویت دوره بعدی قرارمیگیرد.
3-1-2- 2- هویت یابی درشبکه متعلق به دهه90
با تاکید برجدا کردن بخش سواره میدان از بخش میانی وگسترش طرح نوسازی به خیابان های اطرف با یک ساختار جدید مجزا از هم مواجهیم. رینگ ترافیکی اطراف و نیز زیرگذرهای جانبی پاسخگوی حرکت سواره میدان هستند.پیاده رو کناری وحلقه مرکزی
وعرصه مرکزی میدان به حرکت پیاده اختصاص یافته است .
کاربری های اطراف میدان نسبت به دوره قبل منظم تر قرارگرفته است وسعی در تکرار ریتم کاربری تجاری در اطراف بوده است.البته بازسازی دومسجد حوض لقمان و… در اضلاع شرقی وغربی میدان ونیز اضافه شدن پایانه ویژه در کناره ها عملا تنوع عملکردی را به جداره میدان بخشیده است.
عرصه میانی نیز عمدتا در خدمت کاربری تجاری قراردارد. ساختمان قدیمی شهرداری که گسترش یافته وبا همان مصالح وسیاق مدرن بازسازی شده است در جنوب عرصه ، در مقابل ساختمان چند عملکردی تالار شهر که دراختیار شورای شهر وکاربری های عام تر مانند سالن کنفرانس وگالری های محدود است دوگانه مدیریت شهری را بازتولید میکنند .ردیفی از احجام مکعبی با کاربری تجاری این دورا به هم متصل میکنند. این حجم ها که پیش از احداث رواق های جانبی بی واسطه بامیدان متصل بودند.
سطح زیرین عرصه باکاربری پارکینگ ازطریق پله و وید به سطح اصلی متصل شده است ولی این تاثیر جدی نمیباشد.
درمجموع عرصه میانی باتاکید بر کاربری های پایانه اتوبوس رانی که در خیابان های اطراف گسترده بود اکنون در ضلع شمال غربی مستقر و مجتمع گشته است.وخبری ازتراکم اتوبوس ها درخیابان های اطراف نیست.
این تفکیک عملکردها درکنار توجه به ماهیت مجزای حکومتی- اداری ساختمان شهرداری ،فرهنگی وعمومی (تالارشهر درمقابل ) بازارتجاری ازنوع پاساژ (ویک طبقه اداری در بالای تجاری ها ) که به عنوان واسط این دو عمل میکند ونیز رینگ پیرامونی که شمال عملکرد بازار (مجددا پاساژ واداری ) و نیز مساجد وپایانه و آتش نشانی ، میگردد نوع جدیدی ازهم نشینی عملکردها ست که هویت جدیدی را متناسب بادوران مدرن تر مشهد میبخشد.درمیانه میدان اما عناصر ازجمله مجسمه و حوض ها و یا مبلمان اطراف آن به گونه ای آرایش یافته که میدان براحتی درخدمت یک تجمع عمومی قرارگیرد.
به هرحال آنچه ازمیدان شهدا دردوره جدید به خاطر می اید تاکیدات بر مجتمع های تجاری است که سبک و سیاق سابق راامانند عمده فروش های سابق خرازی و خواروبار ندارند.همچنین در کنارمجتمع ها و مال های تجاری که درسرتاسر مشهد تاسیس شده اند سرنوشت تجاری میدان شهدا در هاله ای ازابهام قرارمیگیرد.ایجاد نظم بیشتر در عملکرد ترافیکی میدان نیز بر ارتقای کیفیت عملکردهای دیگر میدان موثر بوده است. اما هویت میدان شهدا در دوره جدید بیشتراز عملکرد ویژه فضای آن ناشی میشود که سایر میدان های مشهد ازایفای آن ناتوانند.
نقش آیینی این میدان به عنوان یک میدان شهری برای تجمعات دولتی در این دوره تاکید شده است.همه عناصر موجود وآتی به گونه ای دراختیار القا این حس قرار گرفته است.ماهیت تجاری این میدان درشکل جدید به شدت مورد تاکید قرارگرفته و بر جنبه های دیگر آن برتری دارد .اما اینکه آیا یک تاکید بر جنبه های تجاری میدان در دوران جدید بدون توجه به قرارگیری آن در نزدیکی حرم رضوی و بعنوان مهمترین و بزرگترین میدان نزدیک به حرم میتوانسته نقش دروازهای برای آنرا ایفا کند مورد سوال است.

3-2- بررسی عوامل سازنده فضا
مولفه های فضا در مدل پدیدارشناسی کریستین شولتز شامل محصوریت ومرکزیت ،دیالکتیک درون وبیرون ، نیز مرز وقلمرو است.
ارتباط درون- بیرون موجب می شود که فضاها درجه متنوعی از بسط و توسعه و حصار را در بر گیرند. در یک زمینه وسیع تر، هر حصاری به نوبه خود تبدیل به یک مرکز می شود که ممکن است به عنوان یک نقطه کانونی برای محیط اطراف خود عمل کند.
ادوارد رلف معتقد است: مفهوم دیالکتیک درون و بیرونو محصوریت بیان کننده هسته اصلی ساختار سکونت درمکان است. درون در دیالکتیک با بیرون فضایی را میسازد و میتوان بیرون را به درون منتقل کرد یا در برابر ان سدی ایجاد کرد .
هرنوع محصوریتی به وسیله مرز تعریف میشود .مرز آن نیست که بعضی چیزها در ان متوقف شوند بلکه مرز جایی است که از آن بعضی چیزها شروع به حضور می کنند، اینکه مرز و قلمرو میدان شهدا کجاست و چه کیفیت کالبدی دارد و چه تاثیری درشکل گیری حس مکان دارد سوال این بخش ماست.قلمرو نیز ناحیه یا نواحی خاصی است که به طور فیزیکی یا از طریق برخی نمادها ومقررات ناحیه مربوط به یک فرد یا یک گروه را معرفی میکند. یک خیابان در ساعت متفاوت روز قلمرو افراد گوناگون قرار میگیرد وافراد در این قلمرو، قدرت دارند. درمجموع حس انحصارگرایی وکنترل ارتباط درفضا و زمان درقلمروها مشترک است.
3-2-1- مرکزیت ،محصوریت :
مرکزیت ومحصوریت:فضا با تصور محصوریت شکل میگیرد و مکانی که در ان یک معنی اشکار میگردد مرکز محسوب میگردد.ازاین مرکز با درجه متنوعی از ریتم معنا بسط میابد.
تمرکز و حصار ویژگی اصلی مکان مصنوع است و انچه را آشناست جمع می اورد .نوربرگ شولتز در کتاب «معنی در معماری غربی»، بر اهمیت مرکز، در ساختار فضایی مکان تاکید می نماید و در این ارتباط می گوید: تصور مرکز باید به عنوان عنصری اساسی از فضای وجودی مورد توجه قرار گیرد. هر مکانی که در آن معنی آشکار می شود، در واقع یک مرکز است.
3-2-1- 1- مرکزیت ،محصوریت دردهه 70:در میدان شهدای دهه 70بایک فضای نیمه بسته مواجهیم. این فضای نیمه بسته ذاتا یک فضای حرکتی محسوب میشود . بی نظمی و عدم تقارن موجود در طرح موجب میشود در وجوه مختلف با عناصری بربخوریم که هریک بامعانیمتفاوتدیگریپیونددارند .واین چندپارگی در معنا تقویت میشود.
به علاوه حضور عنصر شاخص شهرداری در میدان بدون وجود عنصر جدی در طرف مقابل و در امتداد محور طولی موجب تبدیل این عنصربه یک نقطه شاخص وکشیده شدنوزن بصری میدان به جنوب میشود. همچنین درامتداد محور شرقی _ غربی ساختمان های غیرهمسان با درجات متفاوت فرسودگی ریتمی ایجاد میکنند که در چند نقطه با عناصری حجمی مثل آتش نشانی در شمال میشکند ولی مانند محور جنوب _شمالی در اینجا نیز توازن در طرف مقابل با عنصر جدی برقرارنمیشود.همچنین قرارگیری عناصر در میانه میدان نیز ارتباطی به محورهای اصلی ندارد. شبکه فضای سبز وسط میدان با شکل بیضوی درتبعیت ازمسیرهای سواره برشکل هندسی مستطیلی میدان منطبق نیستند.
قرارگیری در این فضای نیمه بسته که به سمت عنصر شاخص ساختمان سفید شهرداری با ایوان روبه خیابان و سه قاب عکس مقامات مملکتی، توازن بصری و مرکزیت را به سمت خود میکشددر کنار فضای سبزی که بدون وجود ابنما هیچ نزدیکی باطبیعت را تداعی نمیکند ، نتوانسته است فضای یرابوجودآوردکه مرکزیت متناسب بایک فضای محصوررا ایجادکند.دراینجامحصوریت با ردیف طولانی ساختمانهای ریتمیک و فرسوده و نامتجانس ایجاد گردیده است.

3-2-1- 2- محصوریت و مرکزیت در طرح دهه 90:
در این طرح قرارگیری دولایه درهم تنیده ابتدا یک بخش حاشیه (سواره رو )و یک مرکز (عرصه ) ایجادمیکند.با ورود به میدان بی درنگ و در غیاب عناصر جذاب درجستجوی لایه میانی تر،به مرکزعرصه وارد میشویم و درجستجوی مرکز و نقطه تمرکز دران میگردیم.
درعرصه ،و در امتداد محور شمالی _جنوبی،ساختمان تالار شهر وشوراقرارگرفته اند، ودرامتداد محور شرقی _غربی ساختمانهای اداری و تجاری به صورت متوازن ومتقارن نسبت به محوربصری به حرم ارایش یافته اند. ساختمان شهرداری بی واسطه به میدان متصل شده است وتنها ایوان آن ریتم یکنواخت اداری ساختمان شهرداری راکه نمونه ایرانی سبک بینالملل درمشهد است را می شکند .ولی درمقابل پیش فضای نسبتا بزرگ که حاصل پوسته برامده ازعرصه میدان وکلافکننده ساختمان است ،تالار شهر را به میدان وصل می کند تا همزمان پاسخگوی فصای انتظار مراجعان به بخش های مختلف این ساختمان باشد.
سطح صاف ساختمان سفیدرنگ شهرداری درمقابل باپوسته بتنیکه ازعرصه میدان میرود و از بالای ساختمان میگذرد ودربخش پشتی فرومیاید. این پوسته در برابر ایوان شهرداری که بر تجربه سخنگویی یک نفرایستاده برمیدان تاکیدمی کند.
درمحور شرقی _ غربی نیز قرارگیری ساختمان های اداری و تجاری که دوبه دو متناظر یکدیگر می باشند و در مجوع یک ریتم کاملا هماهنگ و یکسان را دارند (پس از اجرای کامل طاق مدرن که در طرح وجود دارد ) و بنابراین محور شمالی و جنوبی تقویت میگردد.
3-2-2-1- مرز وقلمرو:
هرنوع محصوریتی به وسیله مرز تعریف میشود .مرز ان نیست که بعضی چیزها در ان متوقف شوند بلکه مرز جایی است که از آن بعضی چیزها شروع به حضور می کنند، اینکه مرز و قلمرو میدان شهدا کجاست و چه کیفیت کالبدی دارد و چه تاثیری درشکل گیری حس مکان دارد سوال این بخش ماست.خط مرزی نه تنها فضای داخلی را از بیرونی جدا میکند بلکه نقش تعیین کننده ای در تعیین کاراکتر بیرونی بنا و کاراکتر منظر شهری اطراف بنا نیز دارد.درمرز به گونه ای بیگانه و خودی جدا میشوند و یا نوعی گردهم آوردن .
قلمرو نیز ناحیه یا نواحی خاصی است که به طور فیزیکی یاازطریق برخی نمادها و مقررات ناحیه مربوط به یک فرد یا یک گروه را معرفی میکند. یک خیابان در ساعت متفاوت روز قلمرو افراد گوناگون قرار میگیرد و افراد در این قلمرو، قدرت دارند.درمجموع حسه وفضایی،حس انحصارگرایی وکنترل ارتباط درفضا وزمان درقلمروها مشترک است.
3-2-2-1- قلمرو و مرز در دهه 70:
اگرچه میدان شهدا مهمترین و بزرگترین عرصه اطراف حرم رضوی است اماباتوجه به نزدیکی عناصرو چندینمیدانمهم به آن،مرزمیدان شهدا تقریبامنطبق برمرزهای هندسی نبوده است. عمدتا مغازه های متعددکه به خیابانها ی اطراف کشیده می شدند تاحدی این مرزهارا جابجا میکنند و حتی قلمرو  ویژه هریک از این اصناف را تشکیل می دادند ولی در مجموع با توجه با نزدیکی میدان و چهار راه های دیگر این مرز منطبق بود . جداره میدان با تداوم مصالح ساختمان های خیابان های اطراف مرزهای میدان را ترسیم میکردند.
3-2-2-2-قلمرو و مرز در دهه 90:
در طرح جدید میدان با توجه به تمایز مشخص حجمی و سایز بلوک های شهری و نیز مصالح میدان که در همبستگی به ساختمان قدیمی شهرداری سنگ سفیدانتخاب شده است،مرزها بر هندسه میدان منطبق تراست. دراینجا لایه بیرونی میدان با درهم شکستن خط آسمان اطراف تداعی یک حیاط مرکزی یا قلعه مربع شکل را میکند.وقتی به میدان پا می گذاریم عرصه مرکزی یک قلعه متمایز را نمایش میدهد.مرز عرصه مرکزی اختلاف ارتفاع کوچکی است نسبت به کف خیابان سواره مجاور که صفه اصلی عرصه را با سنگ گرانیت میسازد.
تداوم بازسازی میدان به سمت خیابان دانشگاه ومحورصاحب الزمان نیز اگر چه با گونه ای هم سنخ ازصنوف کاربری های تجاری تقویت شده است.
اما انچه فعلا برداشت میشود این است که علیرغم تعریف دقیق تر مرز ها در این میدان و انتطباق نسبی آن با طرح هندسی و یا حداقل جمع شدن اجزا مرز حول هندسه میدان ، قلمرو ها هنوز شکل نگرفته اند .
اینکه در اینده چه اتفاقی برای قلمروهای میدان بیفتد قابل پیش بینی نیست.

3-2-3-دیالکتیک درون و برون
درون در دیالکتیک با بیرون فضایی را میسازد و میتوان بیرون را به درون منتقل کرد یا در برابر ان سدی ایجاد کرد .حس ایجاد شده وتجارب انسانی به کیفیت های گوناگونی ازمعنا و احساس دست میابند .حس درونی کجودی که در آن بی واسطه و ناخوداگاه با محیط صمیمی میشویم حامل آن است.
3-2-3-1- دیالکتیک درون و برون دردهه 70 :
فضای میدان با یک هندسه تقریبا خالص تعریف میشود.ودر جوانب و اضلاع این شکل هندسی مرزهای فضا شکل گرفته است.اینجا ساختمان های حول میدان نقش که در نقاطی برای نفوذ اتومبیل منفصل شده است بدنه میدان را میسازند. ورودی های میدان از خیابان های مختلف به محض ورود تمام میدان که عرصه تفکیک شدا به قطعه های فضای سبز با یک ابنمای کوچک و غیر قابل توجه است را مشاهده میکنند.ریتم روی دیوارها جز در ساختمان اداری شهرداری منظم نیست .و تنها نقطه عطف این ریتم های ناهمگون و نامنظم ایوان طبقه اول شهرداری است .
درکف میدان اما با ادامه آسفالت خیابان و سبزه های باغچه ها و کفسازی متنوع پیاده رو های اطراف صرفا نظم هندسی نظام مستطیل شکا را با تاکید بر ایجادمسیرهای سواره حل میکند.ساختمان ها به صورت ساده ومعمولی به اسمان پیونددارند وبا توجه به تناسبات میدان پذیرنده آسمان هستند.
بین این درون وبیرون ازطریق راه ها و گشودگی ها دیالکتیک برقراراست.مهمترین این گشودگی ها در محور شرقی – غربی و رو به حرم رضوی است.این گشودگی نسبت به بقیه گشودگی ها عرض بیشتری دارد و مقدمه کالبدی دیگری برای تقویت آن درنظر گرفته نشده است.جز آنکه برای تاکید بر آن حول محور عرضی اش باغچه ها آرایش متقارن یافته اند.
3-2-3-2- دیالکتیک درون و برون دردهه 90 :
انچه دربرخورد اول میبینیم دیواره بسیارقوی است که با خط آسمانی صاف و گشودگی هایی نه چندان ضربه زننده به پیوستگی دیوار ،درون رایجادمیکند.سپس قسمت میانی میدان با حجم ساختمان های مرکزی و گشودگی مرکزی به سمت حرم توجه بیننده راجلب میکند .ودرونی را دردرون نشان میدهد.در برخورداول یک مجسمه تعظیم به سمت حرم رانشان میدهد وکمی جلوتر ابنماها حول ویداصلی ارتباط باایستگاه مترو قرارگرفته است. همین محور امتدادمیابد تا به سمت حرم ارتباط مرکز وبیرون را برقرارکند.در درون اما دیواره ردیف دیواهره های درونی مجموعه سردی از آهن افقی را نشان میدهد که در مقابل ردیف یک نواخت پنجره ها را گرفته است.درترازپایین رواق مقابل تجاری ها و در خط آسمان یکنواختی دیده میشود.میدان بااختلاف ارتفاع بسیارکم قسمت پیاده وسواره دوعرصه رانشان میدهد. درمرکزنقش مرکز میدان باسنگ های گرانیت برمعنای نمادین وحدت تاکیددارد.در میانه عرصه پیاده کف در سمت شهرداری به ساختمان متوقف میشود امادر سمت تالارشهر امتدادکف پوسته نمارا میسازد و ارتباط کف وبنه جالب وبدیعی را میسازد.
اسمان سقف بلندمیدان است که با حرکت اندک حجم ساختمان ها به آن واکنش نشان داده شده است.

4- جمع بندی ونتیجه گیری:
حس مکان در میدان شهدا درطی دوره دهه 70 و 90 همواره عمدتا متاثر از مولفه های کاراکتر بوده است.
کاراکتر مکان بیش از فضای آن بر شکل گیری خاطرا ت جمعی تأثیرگذار است .عمدتا انچه دردهه 70بوده است تداوم کالبد فرسوده دهه های قبلی ویک میدان ترافیکی با مرزهای متاثر از اصناف تجاری وحلقه های کوچک اجتماعی که درطول خیابان های اطراف میدان ادامه میافته است.دردهه 90 علیرغم هزینه سنگین بازسازی کالبدی ،و باوجود ساماندهی گره ترافیکی وایجادنشانه های جدید وتفکیک سواره وپیاده ،باتوجه به تجاری سازی شدید میدان ومحدوده آن ونیز گسترش این نوع فضاهادرسطح شهر ازنقش میدان شهدا به تدریج کاسته شده است.
یعنی این میدان نه به عنوان یک میدان حکومتی –آیینی شناخته میشود ونه به عنوان میدان تجاری صرف. تاکید بر اختلاط این دونوع کاربری تدی اجتناب ناپذیر.اما تاکید بر کاربری تجاری و کنارزدن کاربری های عمومی وآیینی به نفع کاربری تجاری مورد سوال ماست.
همچنین اگرچه ازخلال پژوهش های گوناگون به این نتیجه رسیده ایم که کاراکترنقش مهمتری از فضا در ایجاد جس مکان ایفا میکند اما سوال اینجاست که باید به مولفه های فضایی بی تفاوت بود؟ آیا نباید از مولفه های فضایی آشنا در زیست جهان بینندگان استفاده کرد، تا معنای بیشتری به محیط بخشید؟آیا نباید میان اجزای محیط مصنوع در زمان وجغرافیا ارتباط ایجاد کرد تا حسی ماندگارترساخت؟آنچه درکالبد میدان شهدا اتفاق افتاده اگر درسطح برنامه ریزی مناسب باشد ،قطعا در سطح ساختمانی متناسب با میدان شهدا درفاصله چندصدمتری حرم رضوی نیست.به عبارت بهتر این میدان رامیتوان درتبریزوتهران هم ساخت بدون اینکه تغییرزیادی درآن ایجاد کرد وازهمین جاست که حس مکان در آن عمومی وهمگانی است و بخصوص برای مخاطب سواره در دیداول هیچ جذابیت خاصی ندارد که آن زا درجای دیگری ازایران ودرمیان تمام میادین معاصر خود نبیندتمامی این رویکرد .به گونه ای یاداور سبک بین الملل درمعماری اروپا وآمریکاست باهمان نحوه فضا سازی واحد و کاراکترهای مشابه .واین آغازی بود برای رویش جوانه های نقد معماری با رویکرد پدیدارشناسی در تاریخ هنر.

منابع:
• بمانیان،محمدرضا(1387)،پدیدارشناسی مکان”سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور،تهران
• پالاسما،یوهانی)1390( معماری ادراکات حسی؛چشمانپوست،ترجمه رامین قدس،تهران،پرهام نقش.
• پرتوی،پروین (1387)،پدیدارشناسی مکان تهران،فرهنگستان هنرجمهوری اسلامی ایران
• پورجعفروهمکاران)1390( پدیدار شناسی هویت و مکان در بافت های تاریخی : شهرایرانی اسلامی :20-11
• شولتس ، نوربرگ – کریستیان (1353): هستی،فضا و معماری، ترجمه حافظی، محمد حسن ، انتشارات کتاب فروشی تهران، تهران.
• شولتس ، نوربرگ – کریستیان (1381): معماری : حضور ، زبان و مکان ،ترجمه احمدیان،سیدعلیرضا،موسسه معمارنشر،تهران.
• فلاحت،محمدصادق(1385)”نقش طرح کالبدی درحس مکان مسجد”مجله هنرهای زیبا،ش22،تهران
• لینچ،کوین،(1387)،تئوری شکل شهر،ترجمه سیدحسین بحرینی،دانشگاه تهران،تهران.
• مدنی پور ، علی (1379): طراحی فضای شهری : نگرشی بر فرآیندی اجتماعی و مکانی ، ترجمه مرتضایی. فرهاد، انتشارات شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری: تهران.

• Relph, Edward (2008) “Disclosing the ontological depth of place: Heidegger’s Topology by Jeff
Maplas”, Environmental & Architectural Phenomenology, No.1, winter.
• Relph, Edward (2009) “A Pragmatic Sense of Place”, Environmental & Architectural
Phenomenology, Vol. 20No.3,Fall
• Seamon, David, & Sowers, Jacob (2008) “Place and Placeness”, Edward Relph, Key texts in HumanGeography, London..

منابع اینترنتی:

mashhadgardi.ir
shohada-sq.mashhad.ir

Select your comment provider from settings.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0