مقدمه:
آنچه را که بتوان هنر آمریکایی نامید قدمتی بس کمتر از تاریخ دو قرنی ایالت متحده آمریکا دارد . اما سابقه فعالیت های هنری این کشور به دوران تاسیس مهاجر نشینها در سده ۱۶ و ۱۷ بر می گردد. و در نتیجه با مراحل انتقال تمدن و سنتهای فرهنگی اروپایی به قاره جدید مربوط می شود. در سرزمینهای جنوبی و مرکزی سبکهای هنری خاص زودتر بروز کردند. زیرا در این مناطق فرهنگ های غنی و بومی تر فعال بودند. (هنر آمریکای لاتینی).
- طی دوران استعمار انگلیس و حتی پس از آن سبکهایی چون باروک، روکوکو، نئوکلاسی سیسم در محیطی تقریبا عقب مانده و بدون پشتوانه رخ نمودند. و تا اواخر این قرن مدرسه هنری با اهمیتی بر پا نشد. سوداگری آثار هنری و مجموعه داری نیز بعدها پا گرفت. بدین سان ایالت متحده تا سده بیستم نتوانست به استقلال هنری برسد.
- در سده بیستم بود که هنر آمریکایی در عرصه های مختلف هنری شکوفا شد و آمریکا به خصوص در عرصه سینما و موسیقی امتیاز رهبری را به دست آورد.
- پس از جنگ جهانی دوم، تحول مستقل نقاشی و مجسمه سازی در این کشور مراکز هنری اروپا و نقاط دیگر را تحت تاثیر قرار داد.
نقاشی:
در ابتدا نقاشی و تصویر گری برای مقاصد عملی مبلغان مذهبی، کاشفان و نقشه برداران و طبیعی دانان وارد امریکا شد. این نخستین نقاشان با آنکه به هنر والا نمی اندیشیدند و بدان نیز دست نیافتند، بیشترشان در اروپا آموزش دیده بودند و در کارشان مهارت کافی داشتند.
- برخی دیگر نیز افراد با استعدادی بودند که به خوبی از عهده شبیه سازی بر می آمدند (جان وایت و مارک کیتز بی).
- اگر در آمریکای لاتین، نقاشی مذهبی زودتر از هر گونه های دیگر نقاشان جا افتاد، ساکنان انگلیسی و هلندی آمریکای شمالی ابتدا به چهره نگاری علاقه نشان دادند.
- نخستین نقاش حرفه ای اروپایی که به قاره جدید مهاجرت کرد هندریک کوتوریه هلندی بود(حدود۱۶۶۱).
- در اوایل سده هجدهم رونق اقتصادی مهاجرنشینهای آمریکایی شمالی شماری از نقاشان اروپایی را بدانجا کشانید. اینان هنرمندانی برجسته نبودند ولی در زمینه سازی و پیشبرد هنر این سرزمین نقش مهمی داشتند. در واقع بنیانگذاران نقاشی ایالات متحده (وست و کاپلی )کار خود را بر همین پایه آغاز کردند. تاثیر طولانی وست بر هنر ایالات متحده علاوه بر اعتبار و شهرت بین المللی او،به واسطه مرکزی بود که برای آموزش هنرمندان جوان آمریکایی در لندن به وجود آورد.
- وست از نخستین هنرمندان آمریکایی بود که در متن فرهنگ اروپایی پرورش یافت. نخست، در فیلادلفیا آموزش دید. به ایتالیا رفت و سرانجام در انگلستان اقامت گزید. او مورد توجه شاه انگلستان و یکی از بنیانگذاران آکادمی سلطنتی بود او به نئوکلاسی سیسم رو آورد و به موضوعهای مذهبی و تاریخی پرداخت.
وست بنجمین
جان سینگلتن کاپلی
شاگردان وست مثل (ترامبول) غالبا به زادگاه خود باز می گشتند و به فعالیت هنری می پرداختند.
به طور کلی نقاشان آمریکایی سده نوزدهم را می توان به دو گروه متمایز بخش کرد:
گروه اول ضمن هنرآموزی در محیط اروپا جذب شدند و هنرشان نیز با جریانهای اروپایی درآمیخت(ویسلر،سارجنت، کاسات).
جیمز مک نیل ویسلر۱۸۷۱جان سینگر سارجنت
مری کاسات
گروه دوم با آنکه مکتب بومی مشخصی پدید نیاورد کمابیش از محیط خود برداشت کردند(ایکینز، هومر،رایدر)
توماس ایکینز
وینزلو هومر
علاوه بر اینها هنر ایالت متحده تا حدود زیادی مرهون نقاشان حرفه ای ولی مکتب ندیده ای بود که در آثارشان روحیه، زندگی و مناظر آمریکایی را باز تابیده اند(بینگم). George Caleb Bingham
رواج موضوعهای امریکایی نتیجه کوشش نقاشان متاثر از اندیشه ملی گرایی بود که می خواستند ویژگیهای سرزمین خود را در آثارشان نشان دهند. منظره نگارانی چون کُل، بیرشتات، تامس دوتی ، چرچ و دیگران که مکتب رودخانه هادسن نام گرفتند.در این نوع نقاشی عامیانه که مشتمل بر تکچهره، منظره و موضوعهای ساده بود عمدتا توسط نقاشان گمنام و سیار به وجود آمد. همچنین علاقه مفرط آمریکاییان به واقعنمایی به خصوص در نقاشی طبیعت بیجان بروز کرد(هارنت)
Select your comment provider from settings.