مارینا آبراموویچ: Marina Abramovic
تولد: یوگسلاوی، ۱۹۴۶
- در ۱۹۷۰ آکادمی هنرهای زیبا بلگراد و تحصیلات تکمیلی آکادمی هنرهای زیبای زاگرب ۱۹۷۲
- از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ تدریس در آکادمی هنرهای زیبا واقع در نوی سَد
- از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۶، با نِسا پریپویچ ازدواج کرد. در ۱۹۷۶ یوگسلاوی را ترک گفت و به آمستردام رفت.
مارینا آبراموویچ در هنر اجرا (پرفورمنس) فعالیت می کند او را به عنوان «مادر هنر پرفورمنس» می شناسند. او ساکن نیویورک است. کار او هنر بدن( تنانه)، هنر استقامتی و هنر فمینیستی، ارتباط بین خواننده و مخاطب، محدودیت بدن و امکان ذهن را بررسی می کند.
- از اوایل دهه ۱۹۷۰ پرفورمنس را آغاز کرد.
- آبراموویچ از بدنش به مثابه سوژه و رسانه اصلی هنرش استفاده میکند.
- اجراهای او شخصی و به لحاظ فیزیکی و حسی آشکار و پرمخاطره بودند.
- در اجراهای خود کنشهای زندگی روزمره مانند قدم زدن، جیغ کشیدن و …ملاک قرار میداد تا از این طریق قدرت نهفته در این کارها را افشا کند.
- آثار او رابطه میان پرفورمر (اجراکار) و مخاطب، محدودیتهای بدن و امکانات مفاهیم ذهنی را مورد کاوش قرار میدهد.
- آبراموویچ:”هنگامی که شما در حالت اجرا وارد می شوید، می توانید بدن خود را به انجام کارهایی که شما هرگز به طور معمول نمی توانید انجام دهید” .
- از سال 1990 تا 1995، آبراموویچ استاد مهمان در پاریس و در دانشگاه هنر برلین بود.
ریتم 10، 1973
در سال 1973در اولین نمایش او در ادینبورگ، آبراموویچ عناصر روایات و ژست را بررسی کرد. مفهوم این اجرا، تلاش برای تکثیر اشتباهات، ادغام گذشته و حال است. همان طور که ما در زندگی اشتباهات خود را تکرار می کنیم. در این اجرا نیز تکثیر اشتباه وجود دارد. این اجرا برای بررسی محدودیت های جسمی و روانی بدن – درد است.
اجرای ریتم صفر:
برخی از آثار نخستین آبراموویچ که تقریباً از خطرناکترین پرفورمنسهای او نیز هستند، نه فقط مشارکت تماشاگران که حس خشونت بالقوه آنان را نیز برانگیخت. به عنوان مثال در اجرای ریتم صفر (۱۹۷۴) از تماشاگرانش خواست تا با استفاده از ۷۲ وسیلهای که در اختیار آنها روی میز گذاشته بود هرچه میخواهند بر سر او بیاورند. تماشاگران پس از گذشت ۹ ساعت از اجرا، در حالی که بدن آبراموویچ زخمی، نقاشی و تزیین شده بود و یکی از تماشاگران اسلحهای بالای سرش گرفته بود، اجرا را متوقف کردند.
اجرای آزاد کردن صدا:
او در سال ۱۹۷۵ تعدادی بادی آرت اجرا کرد که از طریق آنها محدودیتهای بدن خود را آزمود. برای مثال، در اجرای «آزاد کردن صدا» آنقدر جیغ کشید تا صدایش را از دست داد.
اجرای وقفه در فضا:
در اجرای «وقفه در فضا» پی در پی به سمت دیوار دوید و به آن برخورد کرد تا آنجا که از حال رفت.
اجرای لبهای توماس:
در اجرای «لبهای توماس» نیز بمدت ۳۰ دقیقه روی صلیبی یخین دراز کشید.
اجرای تقاطع شب و دریا:
در اجرای «تقاطع شب و دریا» (۱۹۸۱) که در مکانهای مختلفی در سرتاسر دنیا اجرا شد، آبراموویچ و اولای بیحرکت، ساکت و بدون غذا بمدت هفت تا دوازده ساعت، طی روزهای متعدد رودرروی هم در دو طرف میزی نشستند.
اجرای عاشقها: قدم زدن روی دیوار چین:
اما نقطه اوج مهارت هنری مقاومت مشترک آنها اجرای «عاشقها: قدم زدن روی دیوار چین»، (چین، ۱۹۸۸) بود. در این اجرا که ۹۰ روز به طول انجامید آبراموویچ از انتهای سمت شرقی دیوار چین و اولی از منتهیالیه غربی دیوار به قصد ملاقات یکدیگر به سوی مرکز دیوار به راه افتادند و در نقطه تلاقی با یکدیگر قطع رابطه کردند و به همکاری خود پایان دادند.
اجرای بالکان باروک:
آبراموویچ در اجرای «بالکان باروک» (۱۹۹۷) مستقیماً به پاکسازی قومی در جنگ اخیر زادبومش صربستان اشاره کرد. او در این چیدمان، ویدیوهایی را به شکل سه لته در کنار هم قرار داده بود که نمایشدهنده او و والدینش، سه ظرف مسی و کپهای استخوان متشکل از استخوان ۱۵۰۰ راس گاو بودند. آبراموویچ بمدت ۵ روز، روزی ۶ ساعت روی کپه استخوان مینشست، استخوانها را با برس میسایید و با ماده گندزدا تمیزشان میکرد.
ابتدای آثارش ارام است در ادامه خشن می شود. سیلی می زنند. به روابط انسانی می پردازد که ما در جامعه داریم می پردازد. او می گوید در جامعه امکان صدمه وجود دارد پرسش او این است که تا کجا این صدمه وجود دارد؟ این اثر 1- عنصر فرایند وجود دارد. و نقطه اوج ندارد. 2- عنصر استقامت را محک می زند.استانه صبر تا کجاست?
اجرای هنرمند حاضر است. ۲۰۱۰
Select your comment provider from settings.