هپنینگ

Happening

1

الن کِیپِر

Allan Kaprow

2

جان کیج

John Cage

3

رد رومز

Red Grooms

4

کلز اولدنبرگ

Claes Oldenburg

5

جیم داین

Jim Dine

این مفهوم زیر مجموعه جنبش تجربه گرا قرار دارد.

هپنینگ: ( پیشامد- رخداد)Happening

 1- اولین بحث مهم درباره مکاتب تجربی مهمی که در سال های 60-1950 وتا اوایل 70 به وجود می آید به هپنینگ بر می گردد.

2- هپنینگ در سال 1959شکل گرفت و ادامه پیدا کرد، اما هیچ نقطه ی پایان مشخصی نمی توان برایش پیدا کرد. آرام فید شد.

3- هپنینگ، زمینه ساز پرفورمنس آرت هست.

هپنینگ چیست:

1- هپنینگ به طور کلی یک اجرا است.

2- نمایش تجربی بدون هیچ پلات مستقیمی است.

3- کاملا وابسته به تعامل با مخاطب است.

 خالق، معمولا یک خط فکری کلی دارد. اجرا می کند، در زمان اجرا امکان دارد کاملا تغییر دهد و در تعاملی که با مردم  بر آن تاثیر می گذارد

 به خاطر ارتباط با مردم در بسیار از موارد خشونت آمیز است زیرا تلاش می کند افرا را به واکنش تحریک کند.

در واقع هپنینگ یکی از نیت های بسیار مهمش، فعال کردن مردم است.

بر پایه همین باورهای چپ که ریشه اش در برشت می توان دید.  تلاش برای این است که مردم را از طریق هنر از این انفعال در بیارند  و آن ها را وارد فعالیت هنری، حیاطی، اجتماعی کنند.

نمونه اول:

اولین هپنینگ تحت عنوان 18 رخداد در 6قسمت که  کیپرو در سال 1959 انجام می دهد.

1- دعوت نامه به 70 نفر

2- گالری را به 3 قسمت تقسیم کردند هر گروهی باید توی یک مجموعه برود.

3- برای هر گروهی در هر اتاقکی یک سری از هپنینگ های مختلف اتفاق می افتد.

4-فعالیت مرتبط با هنر بود.  یکی پرتقال می خورد. یکی با لباس ساده حرکات مکانیکی انجام می دهد. یا نقاشی می کنند.

( در پرفورمنس های جدید دیگر نیازی نیست که اجرا به مدیوم هنری شناخته شده ربط داشته باشد) در آن مقطع استفاده کردن از عناصر هنری یکی از نکات کلیدی بود که در هپنینگ ها اتفاق می افتاد.

5- تصاویری از آن اجراها نیست و اگر هست با کیفیت بسیار کم است.

نمونه دوم:

در یک نمونه از از اجرا ها تشابه بین کار کیپرو و پالک  وجود دارد. کیپرو یک مقاله می نویسد درباره اثرش و تاثیر پذیری خودش را از پالک توضیح می دهد. او اکشن را مورد توجه قرار می دهد و فرایند رسیدن به محصول نهایی برای کیپر تبدیل به اصل می شود نه محصول. که ارتباط پیدا می کند با مضامین اگزیستانسیالیستی( بر اساس این نظریه انسان مفهومی نیست که با کلمه توبی توضیح داده شود یا انسان پدیده ای نیست که بودن دربارش توضیح دهد بلکه پدیده ای است که شدن توضیحش می دهد.)

پروسه حرکت کردن، پروسه تکوینی پروسه شکل دادن برای هنرمندان هپنینگ بسیار گرانقدر است. در نتیجه بخش فرمالیست را کنار می گذارند.

فوتوریست ها= بعد از اجرا هرچه قدر بیشتر گوجه خوردی یعنی بیشتر مردم را تحریک کردی اجرات ارزشمند تر است. این ویژگی در سورئالیست ها ادامه پیدا می کند.

آن ها در اجراها و اینستالیشن هایشان در نمایشگاها ماموریت شماره یک خودشان را  برهم زدند تخریب کردن( دیستراکت)زندگی بورژوازی معرفی می کردند.  یعنی ما باید از ابزار هایی استفاده کنیم  که روند تکراری زندگی را از بین ببرد که تبدیل به یک ایدئولوژی یا یک عادت را باید از بین برد.

برشت: فاصله گذاری

برشت از تکنیک فاصله گذاری استفاده می کند. تشویق برای بیرون آمدن از نظم جاری است  هدف مختل کردن نظم است.

راشنبرگ:

راشنبرگ قبلا در پاپ آرت بحث شده اما اینجا نیز اجرا داشته است. ( او با جان کیج یک تومار بلند درست کرده به جای قلم موی ژاپنی با ماشین (تایر را رنگ سیاه می زنند) از روی آن رد می شوند.

پیشامد:
این گونه هنر اجرا در آمریکا ابداع شده است. حدودا از اواخردهه ی 1950 و اوایل 1960 توسط هنرمندانی چون کپرو و الدنبرگ شکل گرفت.
هدف:
هدف آن از میان برداشتن مرزهای میان « هنر» و«زندگی» بود.
تعریف:
وضعیت، اجرا، حادثه یا مجموعه ی رویدادهای پیش بینی نشده ای که به منظور ترغیب تماشاگران و مخاطبان به مشارکت در آن طرح ریزی شده باشد.

در تاریخچه هنر پرفورمنس باید به اصطلاح «پیشامدها» (یا بعضأ اتفاق ها) توجه ویژه داشت. این اصطلاح اولین بار در عنوان یکی از مقالات کاپرو در سال1958 و همین طور در عنوان یکی از رویدادهای او، 18اتفاق در6بخش(1959)، به کار رفت. این اصطلاح در عرض پنج سال با تعریف «اتفاق فرآیند، یارویدادی خود انگیخته، تصادفی، مهیج و برانگیزاننده »وارد لغت نامه ی وبستر شد. این که این اصطلاح به سرعت در فرهنگ آن روز جامعه درآمیخت شاهدی ست برموفقیت کاپرو که قصد داشت هنر را به الگویی برای تعهد اجتماعی و تحول سیاسی تبدیل کند، به ویژه درحال و هوای دوران جنگ سرد در ایالات متحده ی دهه ی 1950، دیگر این که «پیشامد ها»را می توان عملی درجهت شناسایی و برخورد مسؤلانه با عواقب و پیامدهای تجربه و همین طورآموزش چگونگی معنا بخشی به فعالیت های بشر دانست.

پیشامدها از سوی دیگر مدلی فراهم آوردندکه از دل تعهدی سیاسی بیرون می آمد و سرمشقی بود برای رشد و بسط پرفورمنس درسی سال آینده. برای مثال، درکشورهای پشت پرده ی آهنین ، در رژیم آپارتایِد آفریقای جنوبی ،درکشورهای تحت سلطه ی حکومت نظامی درآمریکای جنوبی و مرکزی و پس از سال1985و ظهور توسعه ی اقتصادی و تحولات اجتماعی ناشی ازجهانی شدن، در چین و آسیای جنوب شرقی ،پرفورمنس به هنر سیاسی اصلی تبدیل شد.

Select your comment provider from settings.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0