این جنبش زیر مجموعه جنبش تجربه گرا قرار دارد.
فانک آرت: funk art فانک= خرت و پرت لاشه، زننده، چیزی که شما را پس می زند.
funk art |
||
1 | ادوارد کینهوز | Ed Kienholz |
2 | نانسی ردین | Nancy Reddin |
3 | بروس کانر | Bruce Conner |
4 | لوکاس ساماراس | Lucas Samaras |
به صورت کلی هنرمندان غرب آمریکا( زمخت خشن پرخاشگر) اما شرق (منظم تر و تراش خورده تر ) هستند.
فانک آرت: مکتبی متعلق به غرب آمریکا است که در اواخر دهه 50 به وجود آمد و نزدیک به نسل بیت می باشد. هنرمندان فانک آرت، خشن تر و شورشی تر از هنرمندان شرقی آمریکا هستند. آنها از نظام گالری ها و آکادمی نیویورک خارج شدند.
فانک آرت، معمولا به فرهنگ هم گفته می شود. مثل رپ که بخشی از فرهنگ هم هست. فانک آرت، بیشترین تاثیر در موسیقی دارد.
ادوارد کینهوز: Ed Kienholz
کینهوز و همسرش ردین یکی از پایه های بنیادین اینستالیشن را شکل دادند. نمونه هایی از این آثار در کنستراکتیویسم، سورئالیسم بوده اما به صورت منسجم نبوده، نظام مند و متوالی نبوده است.
1-ادوارد کینهوز، خودش نام Environment را برای کارش انتخاب می کند.
2- آثارشان- فانک- استخوان، احساس مرگ، زوال، یادگار پرستی، ارجاع به موجودات زنده و با نور پردازی القا میشد.خودش الهام این آثار را از محیط می داند.مجسمه هایی که ما را در بر می گیرد، از واژه ی”تابلو” برای چنین صحنه ای استفاده می شد.
3 – اثر قابل گسترش است می توانید درون آن قدم بزنید.
4- بازی سازی از محله های رد لایت ها، فضا بسته، رنگ ها تابان است. ماده های لزجی از دیوارها در حال ریختن است.
5- کینهوز سیاسی و انتقادی است (نقد علیه جنگ ویتنام)، اثر یادمان قابل حمل و نقل جنگ. عکس از سربازان آمریکایی در در حال نصب پرچم بر فراز کوهی در جزیره ای است. این قدر آمریکا جنگ راه می اندازد می توانید اثری یادمان قابل حمل و نقل جنگ را به حالت انتقادی مطرح می کند.
بروس کانر:
فعالیت کوتاه مدت هنری دارد. چهارپایه مخصوص بچه ها و احساس سوختن و بریدن دارد. تکه شدن و سوختن بچه ها را در جنگ ها نشان می دهد. بهترین نمونه فانک آرت است.
لوکاس ساماراس:
در عکاسی ادامه مسیر می دهد. وجه روانکاوانه بسیار جدی دارد. و در مقوله امر والا و شوک کار می کند. امر والا (شوک)در فانک آرت که لیت مدرن است، وجود دارد. شوک در آثار مدرنیست وجود داشته و در پست مدرنیست وجود دارد.مثل دیمن هرست.
هنرمندان پیشتازان اینستالیشن |
||
1 | جورج سِیگل | George Segal |
2 | پل ثِک | paul thek |
3 | ادوارد کینهوز | Ed Kienholz |
4 | رد گرومز | red grooms |
جورج سِیگل:
او با پاپ آرت مقایسه می شود اما کافی نیست.مجسمه هایش را از افراد قالب ریزی با گچ می کند. کپی از انسان در مدرنیست غیرقابل باور بود. او به شدت تحت تاثیر محیط است یعنی حجم هایش را در محیط چیدمان می کند خود مجسمه به تنهایی مهم نیست.
مجسمه های سفید او در همه جا یکسان است. بر اساس محیطی که در ان قرار می گیرند معانی متفاوتی به خود می گیرند.آثار لوح سفیدی هستند که محیط به آن معنا می دهد.
یادمان خیابان کریستوفر
رد گرومز: red grooms
از مسائل زندگی روزمره اثاراش را خلق میکند، او با الهام از فضای شهری آثار زیبایی را می آفریند. آثارش گاهی سه بعدی می شود. در بعضی از اثارش از تکنیک هایی مثل پاپیه ماشه استفاده می کند.
Select your comment provider from settings.