محمد سیاه قلم

در دنیای هنر و ادبیات فارسی، نام استاد محمد سیاه قلم یا غیاث الدین محمد نقاش برخوردار از ارزش و اهمیت فراوانی است. با توانایی‌ها و دانش خاص خود، استاد محمد سیاه قلم توانسته است به عنوان یکی از بزرگترین نقاشان و آثارنگاران تاریخ هنر و ادبیات فارسی، در ذهن و قلب علاقمندان به هنر، اثری بی‌پایان بگذارد. در این مقاله، به بررسی زندگی و آثار استاد محمد سیاه قلم پرداخته و در سعیمان برای بهتر دیده شدن در موتور جستجوی گوگل، اطلاعات جامع و کاملی ارائه خواهیم کرد.

زندگی و شرحی از استاد محمد سیاه قلم

استاد محمد سیاه قلم، نام دیگر غیاث الدین محمد نقاش، در دوران قرون وسطایی در خراسان متولد شد. او یکی از مهمترین نقاشان و آثارنگاران ایرانی است که با تجلیل از آثار هنری خلق شده از دست خود، توانسته است در طول تاریخ، جایگاه ویژه‌ای را کسب کند. استاد محمد سیاه قلم با استفاده از قلم سیاه خود، تصاویری زیبا و پراز هنر را خلق کرده و ذهن و قلب علاقمندان را به خود جلب می‌کند.

او در آثار خود از فنون متنوع هنری استفاده می‌کند. قلمزنی و نقاشی از جمله فعالیت‌هایی هستند که به خوبی در آثار او مشاهده می‌شود. استاد محمد سیاه قلم با استفاده از قطره‌ها و خطوطی تاریک و روشن، ابعادی عمیق و بینشی عمیق در آثار خود ایجاد می‌کند. او با استفاده از جزئیات دقیق و شگفت‌انگیز، موفق به ترسیم تصاویر و نقاشی‌هایی می‌شود که هر بار با دیدن آن‌ها، ما را به دنیای هنر خود می‌برد.

آثار و ارزشمندی‌های استاد محمد سیاه قلم

آثار استاد محمد سیاه قلم پراز شاهکارهای هنری هستند که هر یک ارزش ویژه‌ای دارند. در زیر به برخی از آثار برجسته او اشاره می‌کنیم:

1. تصاویر مذهبی و مذهبی-تاریخی

استاد محمد سیاه قلم با طرح و ترسیم تصاویر مذهبی و مذهبی-تاریخی، توانسته است به شرح حال و وقایع تاریخی جامعه ایرانی پرداخته و ارزش‌های فرهنگی و مذهبی را بازتاب دهد. تصاویر و نقاشی‌های او با جزئیات دقیق، بافت هنری خاصی را به ما نشان می‌دهند.

2. تصاویر طبیعت و مناظر

طبیعت و مناظر زیبای داخل و خارج ایران نیز از موضوعاتی هستند که استاد محمد سیاه قلم به آن‌ها پرداخته است. توانایی او در نمایش زیبایی‌های طبیعت و صحنه‌های دلنشین به شکلی چشمگیر است و با توجه به جزئیات کوچک، به ما احساس زیبایی و صلح درونی را القا می‌کند.

نکته هایی در مورد محمد سیاه قلم

1- به احتمال زیاد استاد محمد سیاه قلم نقاش نام آور سده نهم هجری همان غیاث الدین محمد نقاش دوره بایسنقرمیرزاست.

2-او از طرف دربار شاهرخ مامور می شود در کنار هیات سیاسی شاهرخ به چین سفر کند ودیده ها وشنیده های خود را از این سفر گزارش نماید. نقاشی های محمد سیاه قلم و یا غیاث الدین نقاش را می توان بیان هنری یک نقاش ایرانی از دیده ها وشنیده هایش در سرزمین چین دانست.

3- وی دو سفرنامه یکی مکتوب ودیگری مصور تهیه می کند. سفرنامه مکتوب او در زبده التواریخ ایرانیان حافظ آبرو درج می شود و سفرنامه مصور او همان است که امروزه در چهار مرقع موجود در توپقاپی سرای استانبول قرار دارد و به نقاشی های استاد محمد سیاه قلم مشهور است.

4- هیات سیاسی شاهرخ در شش ذیقعده سال هشتصدو بیست ودو ه.ق عازم چین شد ودر یازده رمضان سال هشتصدو بیست وپنج به هرات بازگشت ومدت دو سال و ده ماه و پنج روز در سفر بود.(حافظ آبرو 1372-818/2)  .

36

شب چراغ و رسم‌های مذهبی در چین در سفرنامه غیاث الدین

غیاث الدین از رسم شب چراغ یاد می کند که هفت شبانه روز در چین برگزار می شدند . درخلال اجرای این رسم ”موشکها  چون یک چراغ بر افروخته اند موشک بر آن ریسمان دوید و به هر چراغ که رسید روشن شد. چنان که به یک نفس تمام چراغها از بالای کوه تا پایین روشن می شود .“

”پسران چون ماه، بسان دختران سرخی وسفیدی کرده و مروارید در گوش و جامه های زر بفت پوشیده و نخلها و گلها و لاله های ملون که از کاغذ رنگین و ابریشم بسته بودند در دست گرفته و بر سر خلانیده ،بر اصول ختاییان در رقص در آمدند.“

از جمله هدایایی که شاهرخ برای خاقان چین فرستاد ،چند اسب بود . خاقان هنگامی که اسب شاهرخ را سوار میشود، اسب رم می کند و او را می اندازد و خاقان مکدر میشود و حتی احتمال گوشمالی ایلچیان میرود .

غیاث الدین از شانقار یا قوش شکاری یاد میکند که خاقان چین به ایل چیان می بخشد تا در شکار از آن استفاده کنند.

هنگامی که هیئت سیاسی به دروازه شهر خانبالیغ پایتخت چین میرسند ”دور شهر را به سبب آنکه هنوز عمارت می کردند صد هزار چوب مجوزه (چوب به درازای پنجاه گز ) حوازه بسته بودند .
غیاث الدین در اثنای سفر نامه خود بارها از کاهنان و یا بخشیان بودایی چین صحبت می کند، به خصوص در شهر های مختلف چین که به سراغ معابد بوداییان میرود. این تصاویر هر کدام دارای مفهوم مذهبی یا اجتماعی خاص خود بوده است و غیاث الدین آنها را از روی تصاویر معابد ترسیم کرده است.

20

صاویر معابد بودایی در سفرنامه غیاث الدین: انگاره‌های هنری در خدمت ولی نعمت

این ها برای غیاث الدین وسیله ای برای انگارهای هنری اش شده اند. این تصاویر برای ولی نعمت او بایسنقرمیرزا جذاب ودلپسند بوده طوری که دستور داده آنها رابه صورت مرقع تنظیم کنند. این تصاویر خارج ازسلیقه و ذوق رسمی هنری دربار است و کارمایه ای سردستی به حساب می آمده است. اینطور نبود که در زمره آثار فرهیخته هنری دربار قرار گیرد. عادیترین و مآنوس ترین رونگاری ازدنیای پیرامون آنها به شمار می رفت. در حقیقت آنها را باید گزارش نگاری ازیک سفر تقریبا دوسال ونیمه دانست که غیاث الدین فقط ادراک های بصری خود را ازدیده هایش نقش زده است.

دراین تصاویر از تخیل و رویا کمتر میتوان سراغ گرفت. نقوش دیوانی نقش هایی بوده اند که بر درو دیوارمعابد بوداییان نقش خورده و جزییات آیینی و یا حکایات افسانه ای آنها را روایت می کردند. همه چیز در این تصاویر در واقعیت رخ میدهد و چهره ها و پیکره ها واقعیت را وفادارانه گزارش می کنند. منتها با سبک و اسلوب خاص غیاث الدین.

im31
34

انگار قلم غیاث الدین در کمترین زمان ممکن واقعیت پیرامونش را شکار کرده و شرایط موجود انسانها را با تصویر گزارش می کند. دراین مقتضیات پالودگی و پروردگی قلم معنایی ندارد. در واقع نوعی  نقاشی بدون طراحی پیشین است که بعدها در نیمه دوم سده نوزدهم نیز در امپرسیونیسم ظاهر شد. بیشتر نقاشی ها آکنده از حرکت و کنش است و در آنها آمیزه ای از شادمانی و خوشبینی موج میزند.

این تصاویر بخصوص تصاویر پیکره ها در نظر آدمیان آن روزگار به قدری مانوس بوده که غیاث الدین نیازی به توضیح وتشریح آنها احساس  نکرده است . از طرف دیگر وظایف غیاث الدین به تصویر کشیدن و نوشتن عجایب و غرایبی بوده که می دیده و می شنیده وسفرنامه اش مصداق عجایب و غرایب است.  

Select your comment provider from settings.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0