هنر انتزاعی

انتزاعAbstraction :

درمعنای عام، جداکردن صفت یا خاصیت مشترک میان چند چیز، و تاکید بر این وجه مشترک است.

 مثال: می توان دایره را صورت انتزاعی تمامی فرم های گرد دانست .

انتزاع در هنر:

انتزاع در هنر، زبده گزینی از طبیعت معنا می دهند و روشهای گوناگون دارد.

مشخصه بسیاری از روشهای انتزاع، این است که سنت بازنمایی واقعیت مشهود محسوس را کنار می گذارد و یا کم اهمیت می شمارد و ابداع واقعیتی تازه برای ادراک بصری را کارکرد اساسی هنر می داند.

هنر انتزاعی:

اصطلاحی است عام برای شیوه های افراطی هنر سده بیستم در برابر سنت طبیعتگرایی.

 ولی در تعیین و تعریف حدود هنر انتزاعی اختلاف نظر وجود دارد.

دو گرایش هنر انتزاعی:

  1. تبدیل ظواهر طبیعی به صور ساده شده
  2. ساختن اثر هنری با عناصرناشبیه ساز گاه، نابجا، که این عناصر را صور هندسی می نامند.

انتزاع گرایی نوع اول ممکن است به دور وش باشد. در

روش نخست، با حذف جنبه های عارضی و خاص، صور اساسی و عام چیزها مجسم می شوند. برخی از نمونه های اولیه سبک جانورنگاری، مثال بارز آن است، وبرخی از هنرمندان متاخر نیز، صرف نظر از سبک و مکتب خاصشان، به همین راه رفته اند(مثلا : سزان و کله).

روش دوم، با زبده گزینی از ظواهر چیزها و صحنه های طبیعی، ساختمانی از شکلها و رنگها پدید می آید، که چون موسیقی و معماری، جاذبه زیبایی شناختی مستقل دارند( مثلا: نقاشیهای رژه بیسیر مجسمه های برانکوزی).

گاه معنای واژه هایی چون انتزاع چکیده نگاری و کژنمایی به خطا در هم می آمیزند.

چکیده نگاری نوعی بازنمایی است به مدد نقشهای ساده شده، مشخص کننده و بازشناختنی (مثلا در نگارگری ایرانی).

کژنمایی به معنای نمایش نادرست و گاه غیر عادی شکل چیزها و یا تناسبات میان اجزای چیزها است، وممکن است بخشی از چکیده نگاری باشد( مثلا در آثار ال گرکو، مدیلیانی، لام ).

کژنمایی گاهی برای مقاصد بیانی خاص به کار رود ( مثلا در آثار کی ریکوف هنری مور، فرنسیس بیکن ).

چکیده نگاری باید، وکژنمایی شاید که انتزاعی –به معنای مذکور در اینجا – باشد،اما تجریدگری مستلزم چکیده نگاری و کژنمایی نیست.

 انتزاع گرایی نوع دوم که معرف آثار هنری عاری از هرگونه شباهت و بدون موضوع مشخص است ، زبده گزینی از صور طبیعی را دنبال نمی کند.

گرچه چنین اثاری را نیز ” انتزاعی ” وگاه ” انتزاعی ناب” می نامند، به راستی در آنها نه انتزاع، که نوعی ساختن مطرح است. این اثار را با دو عنوان نه چندان روشن دسته بندی می کنند،

رمانتیک و اندرموار ( کاندینسکی ، آرپ، هپورت )

کلاسیک و هندسی ( مالویچ، مندریان، گابو ).

مرز مشخصی بین این دو دسته موجود ندارد، چنانکه سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی را به ناچار باید در دسته سوم قرار داد.

انتزاعآفرینش: Abstraction –Creationn

گروه انتزاع– آفرینش توسط پوشنر و گابو در پاریس شکل گرفت (1931). اربن ، مهوی – ناگ وانتونیرلو اعضای برجسته آن بودند.

اینان هنر انتزاعی هندسه را با توجه خاص به اسلوبهای نو در نقاشی و حجم سازی دنبال می کردند و مجله ای نیز با همین عنوان انتشار دادند.

انتزاع پسا نقاشانه:

اصطلاحی که کلمنت گرین برگ درباره آثار چندتن از هنرمندان آمریکایی به کاربرد( 1964).

اینان آثار انتزاعی شان را به مدد سطوح وسیع و تقریباً یکنواخت از رنگهای خالص شکل می دادند

آثار آن ها برخلاف اکسپرسیونیست های انتزاعی از اسلوب نقاشانه ، برخوردارنبود.

هنرمندان وابسته به این جویان عبارتند از : کلی ، هلد ، نالند، ماریس لوییس ، آلیتسکی .

گاه این نوع آثار انتزاعی را نقاشی میدانرنگ می نامند، بدون توجه به این نکته که اصطلاح اخیر شامل کارهای برخی نقاشان نسل پیشتر، چون نیومن و راینهارت نیز می شود.

گروه نقاشان انتزاع گرای آمریکا: AMERICAN ABESTRACT ARTISTS.

شماری از نقاشان آمریکایی تحت این عنوان گرد هم آمدند(1936). نمایشهای سالانه آثارشان باعث استحکام و اشاعه  سنت آکادمیک کوبیسم در آمریکا شد.

  

 

 

Select your comment provider from settings.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0