پال کله

کله  KLEE
پال (نقاش ،طراح ،معلم و نویسنده سوییسی ،1940-1879)
 به سبب نو اندیشی، تخیل آزاد، پرکاری و تنوع آثارش، یکی از شخصیت های بر جسته هنر مدرن به شمار می آید. مراحل تحول کارش را می توان اکپرسیونیسم، دادایسم، سورئالیسم و اکپر سیونیسم انتزاعی پیوند داد. ولی خود او در هیچ یک از جنبشهای نامبرده عملا شرکت نداشت.
در مونیخ آموزش دید (1900-1898). یک سالی را در ایتالیا به مطالعه گذرانید(1901). سپس به برن بازگشت. به مونیخ رفت (1906). با گروه سوار آبیفام ارتباط یافت(1911) و در نمایشگاه برپا شده توسط این گروه آثارش را ارائه کرد(1912). در همین سال دلنه را در پاریس دید، تحت تاثیر او قرار گرفت و دست به ترجمه مقاله او [درباره نور ] زد. به اتفاق ماکه به تونس سفر کرد (1917). در دوران جنگ جهانی اول به خدمت ارتش در آمد. آثارش را در نگار خانه دادا [زوریخ ] به نمایش گذاشت (1917). در بوهوس (1920 -1931)، و سپس در هنر کده دوسلدرف(1931-1933) به تدریس پرداخت. با کاندینسکی ، یاولنسکی و فایتینگر گروه چهار آبیفام را تشکیل داد(1924 ). نازی ها او را از کار باز داشتن و آثارش را از موزه ها حذف کردند. به سوییس باز گشت (1934 )
تدریس:
او در کار تعلیم بسیار جدی و پر شور بود [[ دفتر طراحی آموزشی ]] و نوشته های نظریش زمینه ساز روش های نوین آموزش هنر بودند. نخستین مشق های مدادی کله در موضوع منظره، به دهه 1890 ، مربوط میشوند. در جستجویی کمابیش (امپرسیونیسم گونه ) را باز میتابند (مثلا در عرض :الفنو -1897)در مر حله بعد، باسمه های در مضامین گرتسک ساخت (مثلا :قهر مان با یک بال -1905) دقت و مهارت رسامی ،و حضور عنصر بیانگری در این آثار، ریشه در سنت اروپای شمالی داشتند. بعدا، منظرها و تک چهره هایی با مر کب کشید (مثلا:مرد جوان در حال استراحت -1911).
رنگ ناب:
 تماس او با کاندینسکی،مارک، ماکه و سپس دلنه و دیدارش از تونس، به رهایی از قید انضباط تک رنگی انجامید. نقاشیهای آبرنگیش با رنگ های درخشان ،حاکی از ورود آگاهانه او به قلمرو رنگ ناب بود (1914-1916). این سرآغازی بود برای آفریدن یک سلسله شعرهای تصویری نمونه ،که بر خلاف آثار پیشگامان نقاشی انتزاعی پیوندی را با واقعیت جهان برونی حفظ میکردند.
در پردهایی چون ماجرای یک بانوی جوان (1922) به شیوه خاص خود در کار بست رنگهای لطیف و خطهای سیال دست یافت.
او رنگ را نیروی عاطفی و خط را تعین کننده عمل نقاشی میدانست.
 در آثارش از وسایل هنری مختلف و قالب مختلط  بهره میگرفت. کله، هیچ گاه، به باز آفرینی جهان برونی  نمی پرداخت ولی بر طبعیت، همچون سر مشقی برای سازمان دهی عناصر صوری هنر ،تکیه میکرد. او به منظور ارائه تصویر های ذهنی ،خویشتن را یکسره به قدرت القایی عناصر تصویری می سپرد. همچون کودکان ،تصویر بدون هیچ مقصود معین آغاز میکرد. در جریان عمل نقاشی ،خاطره یا تداعی یا چیز باز شناختی رخ می نمودند. به سخن دیگر ،هویت کنش تصویری با تجربه ایی عینی یا انگاری ذهنی معین می شود. تصویر پدید شده ،گاه ممکن بود با عنوانی استعاری معنای مضاعف شاعرانه یا فلسفی نیز به خود گیرد (مثلا :سوء تفاهم بر زمینه سبز -1930،مرگ و آتش –حدود 1940).
او می کوشید حالتهای متغیر روانی را که از کل تجربه خود با جهان ناشی می شود ،از طریق تصویرهایش انتقال می دهد .اصول هنر و آموزش کله ،به روشنی ،در قیاس استعاری او از هنرمند و تنه ی درخت بیان شده است :الگوی رشد ،همانا الگوی طبعیت (یعنی سر چشمه صور و انگارهای هنرمند ) است . صورت طبعیت  به واسطه غنای استعدادهای ذهنی هنرمند تغییرمی کند. بدیهه سازی ،در این میان ،اهمیتی بسیار دارد :اثر هنری ،به روال کار کودکان ،در روندی خود به خودی شکل میگیرد یعنی هنرمند فقط نا هشیارانه هادی آن است .از جمله دیگر آثارش :کمدین (1904)،اهرمین بر فراض کشتی ها (1916)،منظره و پرندگان (1919 )،ماشین چهچهه زن (1922)ماهی زرین (1925)،کشتی بخاری و قایق های بادبانی در غروب (1931)،باعبان زیبا (1939).

Select your comment provider from settings.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0