هنر در نظر افلاطون

افلاطون و شاعران:

چرا افلاطون شاعران را به زیباشهر خود نمی پذیرد؟

برای پاسخ

شاعران برای ادره زیباشهر چه می توانند بکنند؟ آیا می توان از شاعران برای آموزش شهروندان جوان و نوجوان بهره جست؟

1-سرشت الهی:

2- روایت زندگی خدایان

3-ابهام در زبان شعر کاربرد استعاره و مجاز و … کودکان توان تمیز تمثیل را ندارند  گمراه می شوند.

4- جهان دیگر

5- دادگر و نادادگر

6-قهرمانان

7- انسان های بزرگ.

سخن شاعران درباره خدایان و فرزندان خدایان قهرمانان و انسلن های بزرگ و درست و نادرت همیشه خالی از ابهام نیست.

پس نمی توان هر شعر یا متنی را بی دانش به نوجوانان آموخت.

سوفیست در ارمان شهر جایی ندارد

شاعر برای آموزش جوانان فراخوانده می شود.

نقد افلاطون به شعر:

چه شعری برای جوانان مناسب است؟ پس باید به نقد شعر و شاعر پرداخت.

 جوهر شعر و زبان شاعرانه علت اساسی نقد افلاطون به شاعران است.  نقد شعر، ویژگی زبان شاعرانه و فرق آن با شیوه گفتار فلسفی است. شعر دو پهلو و پر ابهام است.

نقد افلاطون به شاعران:

نقد شعر در جمهور بیشتر به عنوان آموزگار و سیاستمدار است. نگران ادره زیبایی شهر و آموزش نگهبانان آن است.

دو برای آموزش به شاعران روی می آورد و به نقد آن ا می پردازد.

هدف آموزش چیست؟

راهنمایی جوانان برای کسب فضیلت 2- از چندگانگی به یگانگی رسیدن 3- چیرگی خرد بر نفس

پس باید اشعاری برگزید که با این هدف سازگار باشد. اشعاری خالی از ابهام درباره ذا خدا و قهرمانان نیاز است.

 

 

شاعران

افلاطون

خدا و قهرمانان و اعمال آنها

چندگانه توصیف می شود.

یگانه است

خدا

علت خوبی و بدی

علت فقط خوبی هاست

خدا

درحال تغییر شکل

عدم تغییر شکل

قهرمانان

در حال شیون و یا بزه کاری

جستجوی فضیلت و فرزند خدا

 

دادگر بدبخت و نادادگر خوشبخت

بر عکس

اساطیر یونان

تاکید بر صور تجلی است نه ب آنچه فراتر از صورت است.

در اساطیر هندو این چنین نیست. فراتر از خدای خدایان برهما نیرگوانا یعنی همان یک یکِ افلاطون قرار دارد.

     

 هومر در جنگ تروا می گوید: یونانیان با سینه ای آکنده از شوق نبرد و ترسان از فرماندهان پیش می رفتند. فلاطون قبول دارد. زیرا قهرمانان دلاور و فرمانبردار توصیف شده است.

اما هنگامی که هومر می گوید ” مست و خراب با چشمان سگ ها..” قبول ندارد و برای اموزش جواناان مناسب نمی بیند.

ابهامی که در دیدگاه افلاطون نسبت به شعر و شاعری است بازتاب الهامی است که در کلام شاعران می یابیم.

نپذیرفتن شاعران به معنای مخالفت با نفس شعر و شاعران نیست.

 

رساله پارمنید:

1- مخاطب آن “اکثریت مردم” نیستند.

2- یک باشنده را به خدا نسبت می دهد. برخلاف ذات الهی در جمهوری ، یک باشنده در پارمنید هم ساده و بسیط است و هم چندگانه هم یک است و هم بسیار. یک باشنده سرآغاز کثرتاست. چون عدد است پس کثرت و بی نهایت است.

3- حمی ترین رساله افلاطون که به زبان شاعران نزدیک است.

4- در این رساله به زبانی که دیگر انسان گونه ( انتروپومورفیک) نیست. موضوع پارمنید نه اداره دولت شهر نه تربیت شهروندان است. گروه اندکی مخاطب آن است.

پروکلس در تفسیر خود بر جمهوری به بررسی دیدگاه افلاطون می پردازد.

دو هدف دارد:

1- توجیه نقد افلاطون و سقرا 2- دفاع از هومر و جانبداری از اساطیر یونانی در برابر معاصران( مسیحیان)

دو دلیل دارد:

1- سایر رسوم مقدس نیز می توانند موجب بد آموزی شوند با این توصیف به وجود و عمل آ« ها اعتراض نمی شود.

2- سایر مواهب آفرینش نیز می توانند بد به کار بروند. پس به واسطه نادانی مردمان نمی توان اساطیر را بی اعتنا دانست.

دو دسته بندی آثار هومر:

1- اشعار موضوع تعلیمی و تربیتی 2- اشعر الهی و موضوع آن ها کل هستی است.

به تعبیر پروکلس:

1- بیرون راندن هفایستوس، به معنای فیضان الهی است. که به وسیله دمیورژهدایت می شود.

2- به زنجیر کشیدن کرونوس، نمودار پیوند کل هستی با تعالی معقول پدرانه کرونوس است.

3- اخته کردن  اورانوس ب زبان رمز جدا شدن نظم و نگه دارنده همه چیز را از سلسله تیتانیک ( اهذی) می رساند.

آتلانتیک یعنی عصر جامعه طلایی که در آب فرو رفت.

Select your comment provider from settings.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0