مکتب رمی

مکتب رمی: ROMAN SCHOOL

 رم معروف به «شهر جاودانی» از سده ششم تا میانه سده پانزدهم ، پیوسته راه زوال پیمود. در قرون وسطی، اقداماتی برای باسازی دیوارها و بناهای عمومی شهر صورت گرفت. همچنین ، مکتب بناآریان معمار (در سده دوازدهم) ، و مکتب موزاییک کاران نقاش (در نیمه دوم سده سیزدهم)، در این شهر پدید شدند. با این حال ،تا پیش از بازگشت دستگاه پاپ از شهر آوینیون {فرانسه} به رم ، حرکت با اهمیتی در هنر رمی رخ نداد. در سده پانزدهم ، برخی از پاپ ها به شهر سازی رم توجه خاصی مبذول داشتند.
پویش واقعی در هنر رمی از زمانی آغاز شد که گروهی از فرهیختگان با شور و علاقه زیاد دست به کاوش های تازه در بناهای باستانی ، و گرد آوری کتاب های کهن زدند. هنرمندان از سراسر ایتالیا برای اجرای سفارشهای بزرگ به رم فراخوانده شدند. برامانته، در واتیکان ، موقعیت مکانی را تابع معماری کرد. طرح او برای کلیسا جدید پطرس قدیس {سان پیترو} بر اعتقاد به هماهنگی تناسب استوار بود. رافائل نیز در فرسکوهایش برای واتیکان به چنین هماهنگی آرمانی دست یافت .کارهای بناآرایی و طرحهای او برای ((ویلا)) ها، به لحاظ سازگاری معماری با موقعیت مکانی و کارکرد بنا، نمایانگر تعادل و توازنی مشابه بودند.
میکلانژ سقف نمازخانه سیستین را نقاشی کرد، و نخستین طرح خود را برای مقبره پولیوس دوم پیش نهاد. این آثار میکلانژ مرحله ای تازه در تحول هنر رمی را پدید آوردند. پس از آن ،به دست شاگردان رافائل و مقلدان میکلانژ ، نوعی آکادمی گرایی بر هنر رمی مسلط شد. در غارت شهر رم (1527) ، اغلب هنرمندان از آنجا رفتند. اما اندکی بعدتر، جنبش منریسم از رم برخاست. اگر چه بناآریان و معماران منریست در برزخ میان بازیهای تجملی و حرکتهای جدی گام نهادند، این دوره شاهد ساخته شده باغهایی مجلل و پر خرج بود که زمینه طرحهای شکوهمند بارک را آماده ساخت.
در اوایل سده هفدهم، دو گرایش مهم در نقاشی رمی به وجود آمدند: از یکسو ، طبیعتگرایی پر قدرت کراوادجو، و در سوی دیگر، سبک آرمانی ، و شسته و رفته آنیباله کاراتچی، این گرایش دوم در رم ادامه یافت ، و پس از پیروزی جنبش ضد اصلاح دینی، در هنر بارک تزیینی پیترو داکرتنا و پتسو به اوج رسید. در میانه مکتب رمی را آفرید. پوسن و کلود لرن با اقامت و ادامه فعالیت هنری در رم ،این شهر را به مرکزی برای منظره نگاری بدل کردند.
در سده هجدهم، بارک تزیینی از سوی نمایندگان نئوکلاسی سیسم طرد شد. رم،بار دیگر، چون کانون آموزه های کلاسیکی ، نظرها را به خود جلب کرد. در سده نوزدهم، با آنکه ناپلئون طرحهایی عظیم برای این شهر در سرداشت،و گرچه همچنان هنرمندان از نقاط مختلف اروپا برای مطالعه به آنجا می رفتند، مکتب رمی اعتبار و اهمیت پیشین خود را از دست داد.
دایره المعارف هنر: رویین پاکباز

Select your comment provider from settings.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0