بندتو کروچه

بندتو کروچه B.Croce

بندتو کروچه (1866-1952) فیلسوف، نقاد، سیاست مدار و تاریخ دان ایتالیایی است. کروچه از متفکرانی که از نظریه “هنر همچون بیانگری ” دفاع کرد،نظریات او بهمراه رابین کالینگ وود Robin C. Collingwood وجان دوی John dewey زیباشناسی نیمه اول قرن بیستم را تحت تأثیر قرار داد. دیدگاه کروچه در مورد هنر به دو دوران متفاوت تقسیم میشود.

دوره اول دیدگاه کروچه درمورد هنر و “نظریه بیانگری هنر”:

در دوره اول کروچه نظریه ای را ارائه می دهد که امروزه آن را “نظریه بیانگری هنر” یا ” اکسپرسیونیسم کروچه” میخوانند. که البته با مکتب اکسپرسیونیسم تشابه اسمی دارد. او در این دوره سلسله درس هایی در”فرهنگستان بنادین زیبایی شناسی به مثابه علم بیان و زبانشناسی همگانی “که امروزه با نام “زیبایی شناسی” معروف است، شد. محور اصلی این کتاب به مسئله وحدت شهود و بیانگری پرداخته، که در نهایت به این همانی زبان و هنر انجامید. بیانگری هنر قبل از کروچه در نظریات رمانتیک ها و رآلیست ها مطرح شد اما از زوایای مختلف-احساس و عواطف هنرمند و زمینه اجتماعی، تاریخی و بیان واقیعت موجود.
در دوره دوم کروچه تا حدودی نظر خود را در مورد این همانی زبان و هنر تعدیل کرد و در کتاب “شاعری” به بسط آن پرداخت. صرفنظر از دو دیدگاه، مسئله زبان همچنان محور اصلی نظر کروچه در مورد هنر باقی ماند. پژوهش های او درباره زبان، به طرح مبانی زیبایی شناسی انجامید.

کتاب زیبایی شناسی:
کتاب زیبایی شناسی شروع پایه ریزی یک نظام فلسفی است. کروچه، هگل گرا بود. او ” نظام دانش روح ” را بنیادین و زیبایی شناسی را نخستین گام در حرکت روح می شناخت. کروچه حرکت روح را در چهار کنش متمایز می دانست که دو کنش نظری و دو کنش آن عملی است. این کنش ها عبارتند از شهود-بیان که اولین کنش ذهن و خیال در حال شکل گیری است. مفهوم سازی، که اندیشه، دانش و علم نتیجه آن است و به ارتباط نیت گون انسان توجه دارد. اختیار، کنش های اقتصادی و زندگی روزمره را در بر میگیرد: اختیار عقلانی، کنش هایی که هدف غایی دارند و به اخلاق و آزادی امکان ظهور می دهد.

دو کنش اول نظری و دو کنش دوم عملی و هر کنش یا هر پله از مسیر چهار گانه روح به پله قبلی وابسته است. اما زیبای شناسی در پله اول جای دارد. جایی که درک ناآگاهانه، تاثر و حسیت قرار دارد. این مرحله است که امکان شناخت شهودی همپایه بیانگری را پدید می آورد و این همبستگی اساس کار هنری است .
شهود و بیان به هم وابسته اند، یکی بدون درگیری امکان ظهور نمی یابد، در واقغ این همانی شهود و بیانگری ، اساس فلسفه کروچه است. او مانند هگل معتقد است که زبان بیانگر است. هرچند که در زبان دو نیروی متعارض قصد و شهود مطرح است. اما همیشه پیروزی نهایی با شهود Intuition  است. او همین تفاوت را میان اندیشه مفهومی، منطقی و شهود یافت. از نظر او دانش انسان از دو راه متفاوت کسب می شود، یکی مکاشفه و شهود و درگیری خردورزی و تعقل.

زیبایی رها از مفهوم:

کروچه زیبایی شناسی خود را از اصل کانتی ” زیبایی رها از مفهوم ” آغاز کرد و دو اصطلاح ” شهود ” و ” تخیل ” را در مورد پدیده واحد بکار برد و تاکید کرد که شهود معادل های بسیاری از جمله تخیل، دید و توهم دارد. شهود منش ویژه یک ابژه است، وقتی ابژه به نوع وابسته نباشد. هنر شهودی و خیالی است و با مفاهیم سر و کار ندارد و دریافت آن از راه مکاشفه و بیانش حسی و تعزلی است.

کروچه مانند هگل شکل و محتوا را در توازن می بیند، یعنی این همانی محتوا و شکل یا گشتات. و هر گونه فاصله یا دوری گرفتن این دو را گونه ای ” بیگانگی” می داند. بنابراین جنبه معنوی و بینا ذهنی شهود و بیان را یکی می داند. یعنی این همانی شهود و بیان، یکی انگاشتن هنر و زبان و در نهایت یکی دانستن زبانشناسی و زیبایی شناسی. که در همان زمان مورد انتقاد شماری از متفکران قرار گرفت.

دوره دوم دیدگاه کروچه درمورد هنر و بیان مفهوم “شهود شاعرانه”:

کروچه در دوره دوم کار فکریش، در کتاب “شاعری” در گریز از این همانی هنر و زبان از مفهوم تازه ای سود جست، که آن را “شهود شاعرانه” خواند. از نظر او شهود به هر نوع بیان زبانی اطلاق نمی شود. فقط در زبان شاعرانه است که شهود و بیان یکی می شود. شهود شاعرانه شکل ناب و کامل شهود هنری است، که موقیعتی ذهنی است، در بیان طبیعی، حس عاطفه لزوما شاعرانه و هنری نیستند. بیان شاعرانه شکل طبیعی ندارند. کروچه تاکید کرد که زبان شاعرانه نه مفهوم را منتقل می کند و نه یک داوری را.

رابین جورج کالینگ وود:
متفکر دیگری که به روش دوره اول کروچه از هنر و بیانگری دفاع کرد، رابین جورج کالینگ وود تاریخ دان و زیبایی شناس انگلیسی است. او در کتاب “اصول هنر” به تمایز میان اندیشه مفهومی-منطقی و تخیل پرداخت. از نظر او ما در مرحله تخیل از داده های حسی، موردی تک و یکه میسازیم، نه موردی کلی و تعمیم پذیر. در این مرحله تخیل قبل از به قاعده در آمدن مفاهیم، وجود دارد. پس از طی این مرحله ذهن به بهره و استفاده می اندیشد و سپس در گامهای بعدی دسته بندی اخلاقی را می سازد. مرحله اول یعنی شکل گیری احساسات و عواطف غیر ارادی است.
در مرحله دوم یعنی دسته بندی آنها در قلمرو آگاهی (اراده) انجام می گیرد. در واقع باخبری از احساسات و عواطف در مرحله دوم قرار دارد. تخیل و شهود در همین مرحله قرار می گیرد و اینجاست که هنر ظاهر می شود. او می گوید اگر کسی از حالت چهره من در یابد که ترسیده ام، ادراکش به همان و فقط به همان عاطفه بیان ناشده من استوار است، اما اگر من خود با استفاده از نیروی تخیل و شهود ترسم را بیان کنم، آنگاه کاری هنری انجام داده ام. در نتیجه کار، من مخاطب می فهمد که ترسیده ام، یعنی اثر و نه حالت، موجب برقراری ارتباط با دیگران شده است. هنر همان شهود و تخیل است، خواه مخاطبی باشد یا نباشد. حتی اگر صورت مادی نیابد. اثر هنری در ذهن هنرمند است و ابزار مادی صرفا به آن “تحقق خارجی” می دهد. کالینگ وودبر عکس زیبایی شناسی کلاسیک، تبلور مادی زیبایی ، یعنی ابژه (اثر) را حذف کرد.

نقد نظریات کروچه و کالینگ وود:
در نظریات کروچه و کالینگ وود، اثر (شکل، ساختار) و مخاطب نادیده گرفته می شوند و دیدگاه هنر همچون بیان احساسات تاکید را تنها بر روی  هنرمند می گذارد. در خصوص این نظریه نقدهای بسیاری انجام گرفت، از جمله نقد کارل پوپر (پوزیتیو یسم). او عنوان می کند که هر آنچه آدمی و حتی حیوانی انجام می دهد، بیانگر احساسات آنها است.مثلا فریاد یا غرش یک حیوان بیانگر حالت درونی است.

اما آنچه که هنر را جذاب و متفاوت می کند ” خود اثر ” هنری است. هنرمند چیزی بالاتر از احساسات و عواطف اش در اثر قرار می دهد. او به آزمونی مکرر از “هماهنگی عناصر در اثرش می پردازد هماهنگی و نظمی برخاسته از درهم ریختگی کامل تا به ترسیم هیجانی بیانجامد ” غیبت ابژه، شی، اثر و شکل در نظریات کروچه و کالینگ وود، به آغاز فصل تازه ای در هنر انجامید یعنی توجه به شکل و ساختار اثر هنری که در تکامل خود به بحث از زبان اثر می رسد .

Select your comment provider from settings.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0