آموزش هنر:Art Education
سه حوزه آموزش هنر:
- آموزش هنر آموزان حرفه ای (نقاش، مجسمه ساز، طراح گرافیک ، طراح صنعتی و …)
- تعلیم صنعتگران دستی ، آموزش هنر آموزان خویشکار.
- تعلیم هنر به عنوان بخشی از آموزش عمومی کودکان و نوجوانان.
نظام استاد-شاگرد:
- سراسرقرون وسطی در اروپا، و تا یکی دو سده پیش در بسیاری نقاط دیگر، روش آموزش هنر بر نظام (استاد-شاگرد)استوار بود.
- استاد دانسته های خود را طی مراحل مختلف و در عمل به شاگرد منتقل می کرد .در این روش که با صناعت در آمیخته بود، کسب مهارت فنی اهمیت بسیار داشت .
- شاگرد از نوجوانی به کارآموزی می پرداخت و باید حرفه اش را چنان فرا میگرفت که میتوانست دستیار ورزیده ای برای استادش شود، و سرانجام نیز محتملا به مقام استادی می رسید .
در میانه سده 15م ، هنرمندان ایتالیایی این روش را نارسا یافتند. تقریبا از همین زمان بود که نقاشان به کار از روی 1-مجسمه های عتیق ،2- آثار برجسته معاصر، و 3- (مدل) زنده پرداختند .
سده 16م، برپایی آکادمی های هنری:
در سده 16م، مفهوم نقاشی تغییر کرد و بیشتر به عنوان یک انضباط ذهنی در نظر گرفته شد تا نوعی صناعت دستی . پیدایی هنرمندانی که توانستند سهمی آگاهانه و ژرف به اندیشه زمان ادا کنند، این تلقی جدید از نقاشی را قوت بخشید، و زمینه را برای بسط آن به عرصه آموزش هنر آماده کرد . برپایی آکادمی های هنری نتیجه این تحول بود.
سده 20م:
در سده 20م، به خصوص در کشورهای باختری، گرایش عام در آموزش هنر نفی روش آکادمی های پیشین است .هنرکده ها – و نیز مدارس عمومی – روشهای آموزشی مبتنی بر این فرض را که سبک راستین و بزرگی وجود دارد که هر هنرآموزی باید در راه تحصیل آن بکوشد، یکسره وانهاده اند.
علاوه بر این متخصصان امروزی تمایل به اجتناب از آن روش (ابتدایی) دارند که هنرآموز را به توصیف ساده ترین اجزای متشکله ساختارهای بغرنج- مثلا اجزایی چون چشم ، بینی و دهان ، و یا خط ، مربع ، و دایره وا میدارد و سپس با کاربست قواعد (دستور زبان) سر هم کردنشان را به او می آموزد .
امروزه اعتقاد بر این است که اینگونه تکه تکه سازی موانعی کاملا غیر لازم در سر راه هنر آموز قرار می دهد و درست به دان می ماند که پیش از به حرف آمدن کودک از او بخواهند حرف الفبا را یاد بگیرد .
بنابراین در مدارس هنر یکباره هنرجو را با پیچیدگی های مدل زنده روبرو می کنند و در مدارس ابتدایی از کودک می خواهند تا صحنه های خیالی را به دلخواه بکشد . چیره دستی از راه کوشش برای بیان انگارهایی که برای هنرآموز جالب است حاصل می شود .به علاوه معلوم شده است که توصیف سادگی همواره دشوارتر از توصیف بغرنجی است.
با این حال پس از جنگ جهانی دوم، سعی بر آن بوده است که آموزه ای متفاوت با روشهای قدیم و جدید ابداع شود .در میانه سده 20م:
میانه سده بیستم، چنین احساسی به وجود آمد که هنرکده ها همچنان در بند روشهای رنسانسی گرفتارند و نظام آموزشی آنها پاسخگوری نیازهای هنرمند امروز نیست . از این پس محتملا با الهام از دفترهای آموزش طراحی پال کله، (دوره مقدماتی )گوناگون طرح ریزی شده اند. هدف این است که هنرآموز عمدتا از راههای شهودی با ساده ترین و بنیادی ترین ویژگی های فرم آشنا شود .
خودآموزی چه جایگاهی در هنر دارد؟
آیا آموزش در هنر، امری ضروری است؟
چه بایدهایی در آموزش هنر، حیاتی است؟
تجربهی استاد در آموزش هنر چه اندازه اهمیت دارد؟
آموزش چه دستآوردهای برای مدرس و هنرجو دارد؟
آیا آموزش، فقدان استعداد درخشان را جبران میکند؟
آموزش هنری چیست با چه پیشزمینهای به اکنون رسیده است؟
مدرس و هنرجو در فرآیند آموزش با چه سختیها و چالشهایی روبرو میشوند؟
با بررسی آسیبشناسانهی مراکز آموزش هنری و کیفیت خروجی آنها، میتوانیم چه جایگاهی برای آموزشِ هنر در ایران، چه در سطحهای پایه(کودک و نوجوان) و چه در سطح پیشرفته، متصور شد؟
Select your comment provider from settings.