فرمالیسم

صورتگرایی [فرمالیسم ] FORMALISM

صورتگرایی یا فرمالیسم عمل یا آموزه ای که بر فرم یا ساختار صوری تاکید کند. در هنر های بصری بر خلاف ادبیات، این اصطلاح کاربردی مبتنی بر اصول معین ندارد، و چنین است که گاه حذف موضوع یا هر گونه کژنمایی یا انتزاع در هنر، سهل انگارانه، ( فرمالیسم )  تلقی می شود. در این باره میتوان تعریف زیر را پیش نهاد: فرمالیسم، کاربد قرارداد هایی است صرفا جلوه صوری یک اثر را بارز میکنند (حال آنکه این قراردادها در اصل به منظور ارائه محتوای معینی پدید آمده اند). این نوع تاکید خاص بر فرم – بدون توجه به چگونگی محتوا – را هم در آثار انتزاعی میتوان یافت و هم در آثار طبیعتگرایانه.

فرمالیسم روسی: Russian Formalism
نقد قرن نوزدهمی روسیه بیشتر در خدمت رآلیسم و جنبش های آزاد اندیش و در اواخر قرن در خدمت رالیسم سوسیالیست روسی قرار گرفت . هدف نقد این دوران روشنفکری، مبانی سیاسی و اخلاقی بود. از جمله این نقادان لئو تولستوی است که معتقد بود نقد باید روشنگر ایده ” اخلاق ” باشد. در اواخر قرن نوزدهم ناقدان و هنرمندان به شکل اثر و تاثیر آن بر ادراک حسی پرداختند.

جنبش فرمالیسم در سال 1914 آشکار و در آخرین سال های دهه 1920 مورد حمله و تحریم رژیم استالینیستی قرار گرفت و به اروپا منتقل شد. جنبش فوتوریسم ایتالیا با انتشار بیانیه ای به سال 1909 گسست کامل نقد ” اخلاقی – عرفانی ” و نقد ” زیبایی شناسیک ” را اعلام کرد. ناقدان و هنرمندان جوان روسی با همراهی با فوتوریسم از ادراک سنتی زیبایی هنری عبور کردند و به ادراک تجریدی و توجه به شکل های ناب هندسی رسیدند. دیگر رابطه اثر با واقعیت جهان مورد توجه نبود بلکه چگونگی پدید آمدن آن مطرح شد.
جنبش فرمالیسم در پیوند با جنبش نوگرا در هنر ، ” انجمن پژوهش زبان ادبی ” موسوم به OPOIAZ را در سال 1916 در پترزبورگ تشکیل داد. فرمالیسم نه تنها با فوتوریسم بلکه با سمبولیسمم نیز همراه بود.

شروع فرمالسم:

این اصطلاح ، از دهه 1920 ، با پژوهشهای گروهی از نویسندگان روس ، از جمله ویکتر شکلوسکی ، درباره ویژگی های سبک شناختی و ساختار صوری آثار ادبی باب شد. این گروه، فرمالیست نامیده می شدند، زیرا صرفا به بررسی فرم ( صورت ) می پرداختند. فرمالیست های روس ،ادبیات – و به ویژه شعر –را دارای زبانی خاص و مغابر با زبان ادبی محدود می کردند. به اعتقاد آنان، هر گونه کوششی برای تحلیل محتوای اثر ادبی، ناگزیر منتقد را به حوزه های غیر ادبی، مثلا روانشناسی یا جامعه ، خواهد کشاند.
شروع فرمالسم با رساله ویکتر شکلوفسکی(Viktor Borisovich Shklovsky) (1893-1984) به نام ” رستاخیز واژه ” بود. او به بحث از مهمترین قواعد نظری فرمالیسم روسی پرداخت. همراهی رومن یاکوبسن  Roman Jakobson (1896-1982) با او ، آنها را بعنوان سرشناس ترین نظریه پردازان فرمالیسم مطرح کرد.

ویژگی های فرمالیسم:

  1. محور توجه فرمالیسم ” خود متن ” است و پژوهش های تاریخی، علمی، جامعه شناسی، روانشناسی و نیت مولف در حاشیه قرار دارند.
  2. آنها متن را از تاریخ جدا کردند و هرگونه تاویل اجتماعی – تاریخی اثر هنری را رد کردند.
  3. عناصر سازنده متن تنها می توانند به یاری خودشان تحلیل شوند.
  4. درست نیست که از راه تحلیل واقعیت جهان به واقعیت متن برسیم بلکه برعکس باید از راه واقعیت متن به واقعیت خارج پی برد. از اینرو است که آثار هنری واقعیت روزگار ما را دقیقتر از هر تحلیل سیاسی بیان بیان می کنند ( آثار کافکا بهتر از هر بیانیه سیاسی و تحلیل تاریخی بیان کننده وضعیت واقعیت بیرونی است ).
  5. هر اثر هنری دارای ” دلالت معنایی ” خاص خود است، نمی توان عناصر اثری را با عناصر اثر دیگری مقایسه کرد. آنچه در یک دوره عنصر ادبی – هنری محسوب می شود، ممکن است در دوره دیگر تنها یک پدیده زبانشناسی و ساده باشد .
  6. از نظر فرمالیسم اثر از زندگی و نیت مولف اش جدا است، به این معنا بطور مستقیم و صریح زندگی مولف را بازگو نمی کند.
  7. مولف عناصر را نا آگاهانه در اثر به کار می برد. بنابراین ” نیت مولف ” نقطه شروع خوبی در بررسی و شناخت اثر نمی تواند باشد و بررسی زندگی مولف برای شناخت اثر بی حاصل است.
  8. شکی نیست که هنر دارای تعین های اجتماعی است اما از طریق آنها نمی توان اثر را شناخت. پیدایش و تکوین شگردهای روش بیان در بررسی اثر کار ساز نیستند، آنچه مهم است مجموعه آنها در متن است.
  9. فرمالیست ها سعی کردند تا چیزی جز ” خود متن ” را بکار نگیرند. آنها شیوه های ” بیان ادبی ” را انکار نکردند، بلکه سعی در شناخت این شیوه ها در موقعیت کنونی کردند.

ادبیت  Literariness و آشنایی زدایی Defamiliarization
ادبیت ، شگرد ادبی یا ادبی ساختن زبان است ، که به نا متعارف ؛ غیر معمول و در نهایت ناآشنا کردن زبان می انجامد .
مفهوم آشنایی زدایی یکی از مهمترین دستاورد فرمالیست ها است . این واژه نخستین بار توسط شکلوفسکی در رساله ” هنر همچون شگرد ” (1917) مطرح شد و بعد از او یاکوبسن و تینیانوف از این مفهوم با عنوان ” بیگانه سازی ” یاد کردند .
از نظر شکلوفسکی هنر ادراک حسی ما را دگرگون ؛ عادتهایمان را تغییر ، هر چیز آشنا را بیگانه می کند .هنر میان ما وتمام چیزهایی که به آنها خو گرفته ایم فاصله می اندازد و اشیا را چنانچه برای ” خود وجود دارند ” به ما می نمایاند .
آشنایی زدایی در آثار شکلوفسکی به دو معنا بکار برده شده . معنای اول روشی در نگارش که آگاهانه و ناآگانه در هر اثر برجسته یافتنی است . کاربرد عناصر مجاز شامل این روش است ، زیرا کاربرد مجازی واژگان ذهن را متوجه معنایی تازه می کند که معانی آشنا را بی اهمیت و پنهان
می سازد . معنای دوم ، تمامی شگردها و فنونی است که مولف آگاهانه آنها را بکار می برد تا جهان متن را به چشم مخاطب ” بیگانه “بنمایاند . هدف این کار آفرین حسی تازه و ویژه است ، خود این آفریننده معنایی تازه را به دنبال دارد . این معنای تازه بواسطه دوری از معانی روشن و مستقیم پدید می آید .
سوی دیگر آشنایی زدایی “غرابت زبانی ” ونا متعارف بودن روش بیان است . که در شعر با آن مواجهیم .از نظر فرما لیست ها گوهر اصلی وپایدار هنر درهمین “عادت شکنی “ودوری از قوانین رایج هنری است .از نمونه های عادت شکنی درآن دوران می توان به اشعار ولادیمیر مایا کوفسکی ، ” ابر شلوار پوش “شاعر فوتوریسم روسی اشاره کرد .
شکلوفسکی در دنباله همین بحث ، هنر را به معنای ویرانی سویه خودکار ادراک دانسته است .از نظر اوهرتصویرمی بایستی ادراک تازه از موضوع باشد نه اینکه معنایش را تکرار

کند پس می بایست همواره آشنا زدا باشد .در داستان نویسی ، آشنایی زدایی در دیدگاه شخصیت ها ، کاربرد زبان و” گزینش طرح ” بکار گرفته می شود .مثلا در موسیقی ، کارهای شوئنبرگ وموسیقی آتونال ( دوازده تنی ) ، حذف تمامی عناصر صحنه در نمایش های ساموئل بکت ، کاربرد استعاره در آثار کافکا ، ترفند گوستاو فلوبر در نقل قول بدون گیومه ، کابرد تدوین در سینمای آیزن ا شتاین (رزمنا وپوتفکین ) به مثابه آشنایی زدایی هستند .

در زمانی Diachronic  همزمانی  Synchronic
شکلوفسکی وسایر فرمالیست ها عنوان می کنند ، ادبیات از واژگان ساخته می شود واژگان ماده اصلی کار نویسنده است ، قوانینی که بر ادبیات حاکم است ، برزبان نیز تسلط دارند .بنابراین بکارگیری روش های زبانشناسیک در شناخت متون ادبی گریز ناپذیر است .
فرمالیست ها همواره در صدد چی بردن به راز نوع ها یا ” ژانرهای خاص ” بودند .تحلیل اثر به شیوه “در زمانی ” بربررسی تاریخی اثر تکیه دارد .این روش ، به جای پژوهش ادبی ، در تحلیل همه چیز را بکار می گیرد .از جمله زمینه اجتماعی ، سیاسی ، روانشناسی ، فلسفه وسایر مجموعه واصول از قبل ساخته شده . تحلیل در زمانی از نظر فرمالیست ها راهگشای معنا یابی وتحلیل درست متن نیست تاکید آنها برروش ” همزمانی ” است یعنی موقعیت امروزی نسبت ها نه موقعیت تاریخی چیدایشوتکوین آنها .چژوهش های فرمالیستی نشان دادکه دگرگونی وتکامل صرفا دارای نظم متوالی تاریخی نیست . یعنی نمی توان متن را

صرفا با روش در زمانی تحلیل کرد . در روش همزمانی با برداشتی از گذشته مواجهه می شویم نه خود گذشته .در واقع بین اثر وسنت رابطه دیالکتیکی برقرار است . یعنی اثر هنری از طرفی به سنتی که در آن شکل گرفته وابسته ، واز سویدیگر گسستی از آن محسوب می شود . همزمانی سنت وگسست ، سازنده گوهر هر اثر هنری است .
گاهی عنصر ادبی کارکرد متعارف خود را که در گذشته داشت از دست می دهد و در شرایط تاریخی جدید کارکرد تازه ای می یابد . مثلا شکل ” گروتسک ” که در دوران کلاسیسیم برای بیان کمیک استفاده می شد ، در دوره رمانتیسیسم برای بیان ” تراژیک ” بکار گرفته شد . همچنین در دوره هایی شکل های فرعی بی اهمیت و حتی مرده ، بدل به اصلی ترین و مرکزی ترین بیان مسلط دوره دیگر می شود . مثالی دیگر از این دست ، آثار داستایفسکی است . اوشیوه روبه زوال پاورقی نویسی نشریات فرانسوی اوایل قرن نوزدهم را در رمان نویسی بکار گرفت . در تحلیل همزمانی می توان تاثیر فردینان دو سوسور زبانشناس سوئدی را یافت . از نظر فرمالیست ها ، باید زبان هر اثر را بطور جداگانه بررسی کرد ، سپس نسبت آن را با زبان مجموعه آثار مولف ؛ و زبان آثار دیگر که در دوران آن اثر نوشته شده مورد بحث قرار داد .
مفهوم شکل در آثار فرمالیست ها بارها کلی تر از مفهوم آن در نظریات ادبی دیگر است . آنها پیدایش شکل را نتیجه دو کارکرد متضاد می دانند : سامان یابی و شکل شکنی . سامان یابی یعنی نظم دادن به عناصر و نظام مند کردن آنها . شکل شکنی در نظریه آنها بار منفی ندارد ، بلکه به معنای دگرگونی هایی است که در مواد ایجاد می شود و شکل را به موردی تازه تبدیل می کند .
از دیگر دستاوردهای فرمالیست ها ، تمایز میان ” داستان” و ” طرح ” است .
آنها نشان دادند که هر روایت از مجموعه ای از پی رفت ها تشکیل می شود ، و هر پی رفت خود مجموعه ای از کنش ها است . کنش های در یک پی رفت زمانمند هستند ، یعنی دارای آغاز ، میانه و پایان ، که دارای مسیری خطی است . این مسیر لزوما دارای این نظم نیست و می توان نظم آن را در هم ریخت ( پایان ، میانه ، آغاز و … ) . اما تفاوت میان داستان و طرح : ” داستان ” شمای بنیادین روایت ، منطق نهایی تمامی کنش ها ، قاعد اصلی ارتباط وحضور شخصیت ها و جریان کامل رخدادهای بیان شده و بیان نشده در طرح و حرکت مشروط به زمان وایت است . در داستان رابطه علت و معلولی و منطق فضایی  _ مکانی وجود دارد . در

واقع داستان وجود کل رخدادها است ، که البته تمام آنها روایت نمی شوند . ” طرح ” قطعات برگزیده داستان است که بنابر نظم و انتخاب مولف روایت می شود . دارای گسست زمانی است و حرکت آن لزوما به سمت آینده نیست . همه مسائل در طرح بیان نمی شود و به حدس و گمان مخاطب وابسته است . طرح همه آن چیزهایی است که به بیان در می آید ، بطور مستقیم ویا به اشاره .
در سینما و ادبیات عناصر داستانی متفاوت هستند . طرح در سینما شامل تمام عناصر غیر داستانی و حوادث بیان شده است .این عناصر غیر داستانی شامل عنوان بندی ، موسیقی متن و عناصر نوشتاری و نوشته هایی که تداعی گذشت زمان ( حرکت سریع عقربه های ساعت و میان نوشته ها در سینمای صامت ) را می کنند  ، هستند .
انگیزش  Motivation و مفهوم سلطه Hegcmony
انگیزش در آثار فرمالیست تا حدودی به دنبال بحث روایت مطرح شد . برای درک مفهوم انگیزش ابتدا می بایستی به نظریه یاکوبسن در مورد اثر روایتی پرداخت . از نظر او هر اثر روایتی اعم از ادبی ، نمایشی و سینمایی بر پایه سه نظم : زمانی ، مکانی و منطق روایی استوار است . معمولا در اثر یکی بر دو مورد دیگر تسلط دارد . مثلا در رمانهای رآلیستی منطق روایی بر دو نظام دیگر سلطه ، و زمان مکان تابع منطق روایی هستند . یا در رمانهایی از جمله ” در جستجوی زمان از دست رفته ” مارسل پروست ، نظام زمانی بر دو نظام دیگر برتری دارد . عامل سلطه را نه تنها در آثار یک هنرمند ، بلکه در قوانین و مجموعه ضوابط مکتب و دوران خاصی می توان باز شناخت . مثلا سلطه هنر نقاشی در رنسانس و تبعیت سایر هنرها از آن . یا سلطه هنر نمایش در دوره باروک و تحت تاثیر قرار دادن سایر هنرها ، همچنین غلبه موسیقی در دوره رمانتیسیسم یا غلبه خط و طرح در نقاشی های دوره نئوکلاسیک و سلطه رنگ در نقاشی های دوره رمانتیک .
در یک اثر امر ممکن چه به صورت واقعی و چه به صورت غیر واقعی اگر با انگیزش اثر مطابقت داشته باشد ، آن را قوام می بخشد . مثلا انگیزش رخدادها در رمان رالیستی ، واقعیت است . اما در یک اثر تخیلی انگیزش نمی تواند بر مبنای واقعیت باشد . ارسطو می گوید ” امر محال و ممتنع اگر باورکردنی باشد ، بهتر از امر ممکن است که باور کردنی نباشد ” در واقع در هنر ، مجاز خوش ساخت باور کردنی ( با انگیزش درست ) ، بهتر از واقعیت غیر قابل

باور ( با انگیزش درست ) است . هر گاه امر ممکن در اثری به خوبی به کار نرود ، آنگاه باور کردنی نخواهد بود . در فرهنگ های مختلف انگیزش های متفاوت وجود دارد . امری ک برای مخاطبی جزو بدیهیات است ، ممکن است برای مخاطبی در افق فرهنگی دیگر نا ممکن و غیر قابل باور باشد تمایز میان طرح و داستان نتایج مهمی در نظریه ادبی بوجود آورد . یکی از آنها نظریه ای است در باره مایه های اثر . توماشفسکی در رساله ای با نام ” مایه های اثر “به بسط این نظریه پرداخته است . از نظر او تمامی داستان ها دستمایه اصلی دارند و نیز مایه های فرعی که معنای دستمایه اصلی را روشن می کنند . داستان زمینه ای است برای گفتگوی میان متن و مخاطب . دستمایه جذاب اصلی برای برقراری این ارتباط کافی نیست . خواننده باید بتواند مناسب میان مایه های فرعی را بسازد و این نکته جذابیت اثر را تضمین می کند . هر مایه فرعی دارای معنایی است که در نسبت با ساختار کلان معنایی اثر ساخته می شود . این ” مایه ی با معنا ” را توماشفسکی ” موتیف ” می نامد . از نظر او داستان تداوم زمانی و رابطه علت و معلولی موتیف ها است ، و طرح نظم موتیف ها بنا بر گزینش مولف است . نظریه توماشفسکی بر پایه ” تکاملی دیالکتیکی داستان ” است . تکامل داستان گذار از وضعیتی به وضعیت دیگر است . هر وضعیت بیانگر تعارض و جدال میان شخصیت ها ؛ و پایان داستان وضعیتی رها از تضاد و جدال میان شخصیت ها است . یعنی پایان جدال ، درگیری و تضادها و رخدادها .
رومن یاکوبسن Roman Jakobson
زبان و شعر
رومن یاکوبسن (1982-1896 ) زبانشناس و ادیب روسی که در شکل گیری جنبش فرمالیسم نقش مهمی داشت . در دهه 1920 همراه یان مورکاروفسکی و تروبتسکوی ” مکتب زبانشناسی پراگ ” را پایه گذاشت و بدنبال اشغال چکسلواکی توسط ارتش آلمان نازی به آمریکا مهاجرت و در دانشگاههای هاروارد ، کلمبیا و انستیتو تکنولوژی ماساچوست

به تدریس زبانشناسی و ارتباط شناسی پرداخت . مهمترین دستاورد یاکوبسن در زمینه نظریه ادبی ، آثاری در باره زبان و شعر است .
در مبحث ارتباط شناسی مقالاتی ” در باره زبانشناسی همگانی ” دارد . یاکوبسن معتقد است که ساده ترین گونه ارتباط زبانی ازیک ” فرستنده ” ، یک ” پیام ” و یک ” گیرنده ” تشکیل شده است . اما هر رابطه موفق با سه عنصر دیگر همراه است که شامل : ” تماس ” ، که به صورت جسمی ، فکری و روانی برقرار می شود . ” کد ” یا مجموعه ای از رمزگان و علائم و ” زمینه “، گستره ای است که می توان پیام را فهمید . هریک از این شش جنبه دارای کارکرد ویژه ای هستند . کارکرد فرستند ” عاطفی ” ، کارکرد پیام ” ادبی ” ، کارکرد گیرنده ” کوششی ” ، کارکرد تماس ” کلامی ” ، کارکرد کد ” فرازبانی ” و کارکرد زمینه ” ارجاعی ” است . در هر رابطه ای یکی از این کارکردها بر دیگران غلبه و سلطه می یابد . مثلا پیام عاطفی به فرستنده ( مولف ) باز می گردد
مسئله دیگر در مباحث یاکوبسن ، ترجمه است . یعنی برگردان متنی به زبان دیگر . از نظر او در برگردان شعر ، تاویل مترجم از واژه ترجمه می شود ، نه خود واژه . در ترجمه نشانه های کلامی یک زبان به نشانه های کلامی زبان دیگر برگردانده می شود . یاکوبسن در مقاله ” جنبه های زبانشناسیک ترجمه ” سه نوع ترجمه را از هم متمایز کرده است : 1) ترجمه درون زبانی ، بازگویی و تاویل نشانه های زبانشناسیک در یک زبان مثلا تفسیر کتب کهن فارسی به زبان فارسی امروز .
2) ترجمه بینا زبانی ، تاویل نشانه های زبانشناسیک یک زبان به نشانه های زبانشناسیک زبان دیگر . 3) ترجمه بینا نشانه ای غیر زبانی ، تاویل نشانه های زبانشناسیک به نشانه های نظامهای دیگر زبانشناسیک . مثلا تصویر سازی برای متن یک داستان ، شعر و یا ساختن فیلمی بر اساس یک رمان . در هر سه نوع ترجمه دگرگونی معنا رخ می دهد ، و خود به متنی جدید تبدیل می شود . در واقع در ترجمه شعر و هر متن دیگر ، معنای اولیه از دست می رود و معنای جدیدی بوجود می آید .
ترجمه یا ” واقعیت تازه ادبی ” صرا رابطه گ بینا متنی ” با شعر یا اثر قبلی دارد ، و جدا از تشابهات در دو جهان متفاوت معنایی قرار می گیرند . در واقع در شعر هدف خود واژه است ، نه آن چیزی که واژه بیان می کند شعر قواعد را در هم می شکند ، زبان را به هم می ریزد و

عادات ما را در نگرش به جهان ، هستی و خودمان دگرگون می کند . پس سویه دگرگون کننده شعر همان ” آشنایی زدایی ” است .

Select your comment provider from settings.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علاقمندی ها 0